«حلزون غمگینی که لاک نداشت» نوشته پری‌سا شمس توسط انتشارات پرنده آبی (واحد کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی) منتشر شد.

حلزونِ غمگینی که لاک نداشت» نوشته پری‌سا شمس

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «حلزونِ غمگینی که لاک نداشت» یکی از تازه‌ترین کتاب‌های مجموعه «داستان‌های بچه‌های آبی» و «جاده غان و سروِ» انتشارات پرنده آبی است؛ جاده غان و سرو مکان شکل‌گیری داستان‌های این مجموعه است. این کتاب را پریسا شمس با موضوع مهاجرت کودکان کار و از دست دادن خانه‌هایشان، فوتِ والدین به دلیل جنگ و کمک به هم‌نوع نوشته و انتشارات پرنده آبی (واحد کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی) آن را در سال ۱۴۰۰ در قطع رحلی و در ۲۸ صفحه به چاپ رسانده است.

زهرا کیقبادی هم تصویرسازی کتاب را بر عهده داشته است.

نویسنده در «حلزون غمگینی که لاک نداشت» تلاش کرده است که علاوه بر نشان دادن زندگی کودکانی که درگیر جنگ شده‌اند، تأثیرات مخرب جنگ بر زندگی و آرامش آنان و تأثیرات کمک و یاری هم‌نوع را نشان دهد.

مجموعه «بچه‌های آبی»، مجموعه‌ای است که برای کودکان با نیازهای خاص نوشته شده است؛ کودکانی که با مشکل یا کمبودی در زندگی خود مواجه شده‌اند، مانند کودکان کار، کودکانی که درگیر بیماری‌های خاص هستند، کودکان تک‌والد و… کتاب‌های این مجموعه سعی دارند زندگی کودکان با نیازهای خاص را ملموس و واقعی‌تر برای تمام بچه‌ها روایت کنند.

در شرح این مجموعه در ابتدای کتاب آمده است: «زندگی آدم‌ها مثل رنگین‌کمان است، رنگارنگ. بعضی وقت‌ها سفید، بعضی وقت‌ها سبز، بعضی وقت‌ها سرخ، بعضی وقت‌ها بنفش و گاهی هم کبود. خیلی خوب است که زندگی ما همیشه آن رنگی باشد که دوست داریم امّا خوب‌تر این است که خودمان در همه احوال آبی باشیم. آبی به رنگ آسمان. آسمانی که با همه ابرهای سفید و سیاهی که می‌آیند و می‎روند همیشه آبی می‌ماند تا پرنده‌هایی که دوستش دارند و دوستشان دارد، امید پرواز داشته باشند. درست مثل بچه‌های آبی. بچه‌هایی که با همه مشکلاتی که دارند هیچ‌وقت ناامید نمی‌شوند و دست از تلاش برنمی‌دارند.»

کتاب «حلزونِ غمگینی که لاک نداشت» با قیمت ۳۴ هزارتومان با شمارگان هزار نسخه منتشر و راهی کتابفروشی‌ها شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...