دو مجموعه‌داستان «آن مرد در باران آمد» و «آدم‌ها و دودکش‌ها» نوشته امیررضا بیگدلی توسط ناشران جدید به چاپ دوم رسیدند.

آن مرد در باران آمد آدم‌ها و دودکش‌ها امیررضا بیگدلی

به گزارش خبرنگار مهر، «آن مرد در باران آمد» سال ۸۲ توسط نشر قصه منتشر شده بود و ۸ داستان کوتاه را از این‌ داستان‌نویس در بر می‌گرفت. «چه‌کسی با من ایروپولی بازی می‌کند؟»، «دوست دارم برقصم»، «صدای پای زن»، «زیادی سخت نگیر سمانه»، «داشتند با هم پچ‌پچ می‌کردند»، «باز هم پیش من بیایید»، «حالا مگر چه می‌شود؟» و «آن مرد در باران آمد» عناوین داستان‌های این‌کتاب هستند.

داستان‌های این‌کتاب از سال ۷۷ تا ۸۱ نوشته شده‌اند.

چاپ جدید این‌کتاب ۱۱۲ صفحه‌ای، توسط نشر ترنگ عرضه شده است.

«آدم‌ها و دودکش‌ها» هم سال ۸۸ توسط نشر ثالث چاپ شد و ۱۳ داستان کوتاهِ بیگدلی را شامل می‌شد. عناوین داستان‌های این‌کتاب هم به‌ترتیب عبارت است از: «بیب‌بیب»، «خانه دارد می‌سوزد»، «پیش از این»، «سرد»، «هواکش»، «آلاچیق»، «ماهی قزل‌آلا»، «روز به روز»، «آدم‌ها و دودکش‌ها»، «آلاسکا»، «دو پیکر»، «گردنه آوج» و «ابرهای کوچک».

داستان‌های این‌کتاب از سال ۸۱ تا ۸۷ نوشته شده‌اند.

چاپ جدید و دوم این‌مجموعه‌داستان ۱۰۸صفحه‌ای هم توسط نشر ترنگ منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...