فرشته نوبخت درباره تازه‌ترین کتاب خود توضیح داد: هدف غاییِ «کتابِ کوچک»، تنها شناختِ داستانِ ایرانی نیست؛ بلکه کوششی برای فهم نقش و جایگاه داستان در زندگی‌ِ انسان معاصر ایرانی و درک نسبت آن با نظریه‌های غربی است.

کتاب کوچک؛ جستارهایی درباره نوشتن فرشته نوبخت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «کتاب کوچک؛ جستارهایی درباره نوشتن» نوشته فرشته نوبخت از سوی نشر لوگوس منتشر شد. این کتاب مشتمل بر چند جستار کوتاه در باب داستان است. این جستارها بر محور یک پرسش اولیه، به چگونگی شکل‌گیری داستان‌ها، شیوه معنابخشی آن‌ها به جهان و در نهایت نسبتشان با زندگی روزمره می‌پردازند.

فرشته نوبخت درباره این اثر به خبرنگار ایبنا توضیح داد: کتاب «کتاب کوچک» در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول به شکل‌ «داستان» و معنای آن می‌پردازند و بر همین اساس مطالبی که در این بخش آمده حول ساختار داستان‌، عناصر داستان و بررسی مجزای هر یک از اجزا و عناصر ساختاری است. بخش دوم، کوششی برای فهم «داستان» و درک جایگاه آن در زندگی‌ روزمره است. بنابراین جستارهایی که در بخش دوم آمده به ماهیت داستان، و نقش آن‌ها در شناخت هرچه بیشتر ما از خود و جهان پیرامونمان می‌پردازند.

این نویسنده و منتقد ادبی افرود: هر یک از جستارها با انتخاب یک موضوع مشخص، و با تمرکز بر آن موضوع به نگارش در آمده است؛ و همچنین کوشش شد تا در تحلیل مباحث مصداق‌هایی از داستان‌های معاصر برای درک بهتر آن‌ها آورده شود.

نویسنده کتاب «از همان راهی که آمدی برگرد» ادامه داد: هدف غایی کتاب «کتاب کوچک»، تنها شناخت داستان ایرانی نیست؛ بلکه در دایره بضاعت اندک مولف، کوششی برای فهم نقش و جایگاه داستان در زندگی‌ انسان معاصر ایرانی و درک نسبت آن با نظریه‌های غربی است.

در مقدمه این کتاب آمده است: «داستان‌ها همه جا هستند. حتی جایی‌که دارند انکار می‌شوند، مثل تاریخ و لای اسناد و گزارش‌هایی که مدعی ارائه واقعیت‌های محض هستند. حتی آنجا هم داستان‌ها وجود دارند. جایی نشسته‌اند و دارند ما را تماشا می‌کنند. به ما نگاه می‌کنند و می‌گویند کجای کار هستید؟»

فرشته نوبخت، نویسنده و منتقد ادبی متولد سال 1354 است. مجموعه داستان «کلاغ»، رمان «کمی مایل به سرخ»، رمان «از همان راهی که آمدی برگرد» و رمان «زمستان فصل مردن نیست» از آثار این نویسنده به شمار می‌آیند.

کتاب «کتاب کوچه؛ جستارهایی درباره نوشتن» نوشته فرشته نوبخت، با موضوع داستان‌نویسی، در قطع رقعی و 99 صفحه، با شمارگان 500 نسخه، به قیمت 40 هزار تومان از سوی نشر لوگوس منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...