هیات داوران جایزه جهانی «داستان ما و کرونا» برگزیدگان این جایزه را معرفی کردند.

برگزیدگان جایزه جهانی داستان ما و کرونا معرفی شدند

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، هیات داوران جایزه جهانی «داستان ما و کرونا» در دبیرخانه این‌رویداد واقع در موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، اسامی برگزیدگان این‌جایزه را معرفی کردند.

اسامی برندگان بخش عمومی و ویژه این‌جایزه نیز به ترتیب زیر است:

«کاش لبخندت را می‌دیدم» نوشته زینب‌ فیروزنیا، «آیین آهک‌پاشی» نوشته محبوبه حاجی مرتضایی، «ترس خوردن» نوشته عباس عظیمی، «باقیمانده‌ی من» نوشته مهین‌سارانی راد، «سردخانه‌ی شلوغ» نوشته مجتبی بنی‌اسدی، «زرنگ‌بازی» نوشته اسماعیل‌اله دادی، «عزیز صدایش بزن» نوشته عماد عبادی، «آوازی برای پری دریایی» نوشته نجمه‌ مولوی، «سمفونی حیات» نوشته حسن مختارزاده، «دور تو می‌چرخیدم» نوشته ارمغان بهداروند، «خاطرات آخرین مبارز» نوشته ستایش السادات صلواتیان، «بیست سال و چهارده روز در کرونا» نوشته زینب رضایی، «اشک‌ها برای که به صدا درمی‌آیند» نوشته زهرا رضاقلیزاده عمران، «من و کرونا» نوشته فرحناز شیخ بهاالدین زادا، «ملای چابهاری» نوشته مهدی چگین و «ماجراهای من و کرونا» نوشته طاها ملااحمدی.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...