کتاب «آدم بدشانس: مجموعه داستان‌های رمی» نوشته آلبرتو موراویا با ترجمه‌ مژگان مهرگان منتشر شده است.

آدم بدشانس: مجموعه داستان‌های رمی آلبرتو موراویا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ۲۹۶ صفحه و با قیمت ۱۸۳۰۰ تومان در انتشارات کتاب خورشید راهی بازار کتاب شده است.

 در معرفی «آدم بدشانس» آمده است: این کتاب از آن کتاب‌هایی نیست که بخواهی در عرض یک چهل و هشت ساعت بخوانی. نه به خاطر این‌که جذاب نیست یا حوصله سر بر است. برعکس، مثل مزه‌مزه کردن طعم یک فنجان قهوه و جاودانه کردن آن است. طعم برگه‌های زردآلو و لواشک آلبالویی که با چه قناعتی باید می‌خوردیم تا عمرشان دراز باشد و بتوانند رفیق پاییز و زمستان‌مان باشند. این‌که موراویا به معنای ناب کلمه طنز می‌نویسد و داروی تلخ را با روکش شکلاتی شیرین به خورد خواننده می‌دهد کافی نیست.

«آدم بدشانس» دومین مجموعه از داستان‌های رمی است. شهری که موراویا معتقد است ساکنان سده بیستمی‌اش را به نثر درآورده و البته جاودانه شهری که «همه راه‌ها به آن ختم می‌شوند.» اگر هم اهل کتاب هستید، هم اهل طنز و هم اهل آه کشیدن‌های فلسفی، این کتاب را از دست ندهید! موراویا در اولین داستان کتاب به اسم «آدم بدشانس» دردنامه شخصیت نگون‌بخت داستان را در یک پاراگراف ارائه می‌دهد: «آیا بدشانس‌تر از من هم آدم در این دنیا هست؟ من فقط می‌خواستم شرافتمندانه و با آرامش کار کنم و با کمی زبل بازی به کارم رونق بدهم، نه بیشتر از آنچه که خیلی‌های دیگر می‌کنند.» سرگذشتی آشنا برای ما که در دورانی زندگی می‌کنیم که نه تنها نابرده رنج، گنج میسر می‌شود، بلکه با رنج بردن و کار شرافتمندانه، آدمیزاد به هیچ جا نمی‌رسد. در این روزگار «بدشانس» کسی است که راه و رسم «زبل بازی» را نداند. «به چه دردی می‌خوره که وظیفه‌ات رو انجام بدی ولی آدمای زیادی چشم دیدنتو نداشته باشن؟»

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...