داستان «دنیا پس از تو نباشد» عنوان اثری است به قلم سیدمهدی شجاعی که روایت زندگی وهب از اصحاب امام حسین (ع) در روز عاشورا را بازگو کرده است توسط انتشارات کتاب نیستان راهی بازار کتاب شد.

دنیا پس از تو نباشد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، وهب جوانی است که برخی او را نصرانی نیز معرفی کرده‌اند. با مادر و همسر جوانش به همراه امام راهی کربلا می‌شود. در هنگامه نبرد همسرش وقتی او را برای آخرین بار راهی میدان می‌بیند آرزو می‌کند که ای کاش پس از شهادت همسر جوانش به او ملحق شود تا زندگی آنها در جهان باقی نیز در کنار هم ادامه پیدا کند. وهب شهید می‌شود و همسرش نیز که بر بالین وی حضور یافته است توسط یکی از سربازان سپاه ابن زیاد به شهادت می‌رسد.

در روایت‌های تاریخی عنوان شده که وهب در روز عاشورا بیست و پنج سال داشت و از دامادی‌اش هفده روز می‌گذشت و با اصرار مادرش و با وجود علاقه شدیدش به همسر جوانش از او دل بریده و به میدان مبارزه می‌رود.

داستان وهب در میان داستان‌های روایت شده از اشخاص حاضر در روز عاشورا داستانی تراژیک و در عین حال شوری حماسی دارد. روایت سید مهدی شجاعی از این شخص و داستان عشق او به همسر و در عین حال امامش و نیز نحوه شهادت او و همسرش در عاشورا نیز باری حماسی و در عین حال تراژیک دارد. شجاعی با بهره‌گیری از نثری شورانگیز و تاریخی که چینش کلمات در کنار آن باری حماسی دارد داستانش را از دل چشمه‌های جوشیده تردید در قلب وهب به سوی سرمنزل یقین او هدایت می‌کند. او در کتابش سعی کرده با شیواترین شکل، روایتی پاکدستانه از عشق وهب به همسرش و تمنای او برای زیست ابدی در جهان باقی در کنار او را در کنار فرجام این آرزو بازخوانی کند. داستان «دنیا پس از تو نباشد» به اعتبار همین مهم مبدل به یک تراژدی شورانگیز و در عین حال حماسه‌ای زیبا شده است که راوی شمه‌ای از خصال اصحاب امام حسین (ع) و نیروی عظیم معنوی کشاننده آنها به این میدان است.

این کتاب همچنین از تصویرگری فرهاد جمشیدی نیز بهره برده است. او با تصاویری برگرفته از تکنیک مستند تاریخی و با استفاده از تنها دو رنگ سیاه و سفید برای این منظور سعی کرده به نوعی نزاع میان خیر و شر و تقابل سپیدی و سیاهی و هستی و نیستی ابدی را در مقابل مخاطب به تصویر بکشد.

این کتاب در سی و هشت صفحه خشتی در انتشارات کتاب نیستان به زیور طبع آراسته شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...