کتابی قدیمی در لباسی جدید | ایران


کتاب مصور «قصه‌های من و بابام» [Vater und sohn] برای همه ما آشناست. تصاویری سریالی که داستانی نوشته نشده را از رابطه پدری مهربان با پسری شیطان و بانمک روایت می‌کند. قصه‌های من و بابام را ایرج جهان‌شاهی ترجمه کرده و در سه جلد و در انتشارات فاطمی به انتشار رسیده‌ است.

قصه‌های من و بابام» [Vater und sohn]  اریش ازر [Erich Ohser اسم مستعار ای.او. پلاو‌ئن]

جالب است بدانید که اریش ازر [Erich Ohser اسم مستعار ای.او. پلاو‌ئن] نویسنده آلمانی، نقاش تصاویر سیاسی و کاریکاتورهای او علیه نازیسم است. به همین علت او را زندانی و به مرگ محکوم می‌کنند. قصه‌های من و بابام اولین و آخرین کار غیرسیاسی اوست.

کتاب‌های قصه‌های من و بابام، در ابتدا بدون متن و با تصاویر سیاه سفید منتشر شده اما در چاپ‌های متعدد بعدی تصاویر رنگی شده و متنی هم به آن اضافه شده که خواننده گمان می‌کند از خود نویسنده است اما این متون تنها برداشتی از داستان‌های تصویری هستند.

هدف از کتاب‌هایی با محوریت تصاویر داستانی بدون متن، افزایش خلاقیت و درگیر شدن مخاطب زیر شش سال با کتاب به تنهایی است. در این حالت کودکان با دیدن داستان‌ها حدس می‌زنند که چه اتفاقی در هر مرحله برای پدر و پسر می‌افتد و هر کودک ممکن است سناریوی خودش را داشته باشد اما در سری جدید کتاب‌ها هم داستان به کودکان داده شده و او همین سناریوی نوشته شده را به عنوان تنها داستان ممکن می‌پذیرد و هم کودک را همچنان به خواننده و بزرگسال وابسته می‌کند. از این جهت رسالت اصلی کتاب در این سری جدید کمی مخدوش شده است. اما از جهت دیگر، متن نوشته شده برای هر سری عکس‌ها ساده است و برای نوجوانان می‌تواند مناسب باشد.

 قصه‌های من و بابام

نکته دیگر در مورد کتاب‌های اریش ازر این است که برخی از داستان‌های آن شاید برای کودک در سنین 5-4 سال مناسب نباشد؛ مثلاً کشیدن پیپ توسط پسربچه برای عصبانی کردن و جلب توجه پدر، داستانی است که برای این سن نوعی آموزه نادرست دارد. از این جهت والدین یا خوانندگان کتاب می‌توانند با صلاحدید خود این بخش‌ها را تغییر دهند.

در نهایت در صورت خوانش تعاملی کتاب می‌توانید در مقابل اصرار کودک برای خواندن متن مقاومت کرده و بگذارید کودک خودش داستان را حدس بزند و برای هر تصویر داستان‌های متفاوتی بسراید؛ پس از آن می‌توانید داستان نوشته شده را نیز بخوانید تا کنجکاوی امانش را نبریده!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...