مجموعه داستان «به عطر سبز زیتون» اثری است داستانی شامل ۱۴ داستان کوتاه از نویسندگان جوان که در یک سال اخیر به فعالیت و طبع‌آزمایی و آموزش در زمینه داستان مشغول هستند توسط انتشارات کتاب نیستان وارد بازار نشر شد.

به عطر سبز زیتون

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مجموعه داستان «به عطر سبز زیتون» اثری است داستانی شامل ۱۴ داستان کوتاه از نویسندگان جوان یه نام های فاطمه آراسته، سمانه انصاریون، سارا باروتیان، مهین پایمزد، فاطمه پهلوانی، ندا جعفری، زهرا حکیمی‌فر، شکیبا خسروی، علیرضا دشتی، الهه شهبازی، لیلی طهرانی، فریبا فیضی، سیدحمزه موسوی و زهرا یعقوبی که در یک سال اخیر به فعالیت و طبع‌آزمایی و آموزش در زمینه داستان مشغول هستند. این کتاب در 144 صفحه و قطع نیم‌وزیری توسط انتشارات کتاب نیستان وارد بازار نشر شد.

این داستان‌ها از منظر ایده‌پردازی دارای نقاط قوت قابل توجهی است. به‌روزبودن مضامین و نشات‌گرفتن آن‌ها از بحران‌ها، دغدغه‌ها، دیدگاه‌ها و کنش‌ها و واکنش‌های به‌روز اجتماعی؛ مهم‌ترین وجه تمایز این داستان‌ها به شمار می‌رود. نویسندگان این آثار به‌واسطه سن کم خود و البته هوش بالا و حساسیت قابل توجه در کسب ظرائف و نابهنجاری‌های اجتماعی توانسته‌اند دریچه‌ای تازه در مضمون‌پردازی برای خلق داستان کوتاه باز کنند که حاصل آن در این مجموعه داستان کوتاه با موضوعات خاص و قابل تامل اجتماعی گردآوری شده است.

این کتاب و داستان‌هایش همچنین از حیث شخصیت‌پردازی و ساختن موقعیت و تیپ‌های اجتماعی در داستان هرچند تجربی اما بسیار پخته عمل کرده است. تمامی داستان‌های این کتاب با توجه به همین مساله نمایش‌دهنده تلاشی در خور ستایش از خالقان آنها برای خلق موقعیتی است ناب و در عین حال قابل تامل و دارای وجه ممیزه نسبت به روزمرگی‌های رایج.

«به عطر سبز زیتون» زبانی ساده و صمیمی دارد. سعی نمی‌کند مخاطب خود را سر بدواند. مستقیم و بدون حاشیه‌پردازی‌های لفاظانه او را به سراغ اصل ماجرا می‌برد. به عبارت دیگر این تجربه جمعی تلاشی است برای خلق داستان‌هایی که دغدغه اصلی آنها نه زبان که دغدغه‌مندی موضوعی و انتقال محتوا در قالب داستان کوتاه است. با این همه باید به این مساله نیز توجه داشت که سادگی قابل توجه در زبان روایت و پاکیزه‌نویسی این داستان‌ها نیز در زمره هنرها و تخصص‌هایی است که صاحبان این آثار برای به‌دست‌آوردن آن بی‌شک مرارت و سختی قابل توجهی از سر گذرانده اند.

خوانش این اثر با عنایت به این موارد جدای از لذت‌بخش‌بودن، نویددهنده تولد و رشد نسلی تازه در داستان‌ ایران است که از این هنر کلامی نیز ابزاری برای نمایش وجوه مختلف دیدگاه و اعتراضات خود در مواجهه با اجتماعی به‌شدت تند و برنده این روزهای ایران به کار می‌برند و در این راه به دور از هیجان‌زدگی سعی دارند بی‌پرده و سرراست راوی آسیب‌هایی باشند که گاه از شدت رو بودن و وضوح از دیدگان بسیاری پنهان مانده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...