کتاب «شما که غریبه نیستید» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی توسط انتشارات معین به چاپ سی‌وچهارم رسید.

شما که غریبه نیستید هوشنگ مرادی کرمانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، اولین چاپ این کتاب که داستان‌های سال‌های کودکی این‌نویسنده را شامل می‌شود، سال ۸۴ به بازار آمد و تا پاییز سال ۹۴ به چاپ بیستم رسید. تابستان سال ۹۵ بود که چاپ بیست‌وسوم و همچنین تابستان سال ۹۷ بود که چاپ بیست‌وهفتم این‌کتاب به بازار آمد. چاپ سی‌ام، تیرماه ۹۸ و چاپ سی‌ویکم آن هم آبان‌ماه همان‌سال عرضه شد.

«شما که غریبه نیستید» شهریورماه ۹۹ به چاپ سی‌وسوم رسید.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

یک روز توی اتوبوس بودم. غم غربت، بیکاری، گرسنگی، سرخوردگی گریبانم را گرفته بود. گیج بودم. تو این دنیا نبودم. نمی‌خواستم برگردم کرمان. جوانی آمد گفت: «غریبم، گرسنه‌ام». همسن خودم بود. دلم سوخت. عقب اتوبوس، روی صندلی، بغلِ مرد کت و گنده‌ای نشسته بودم. داشتم خفه می‌شدم. دست کردم تو جیبم ۱۵ ریال درآوردم ۵ ریال دادم به جوان و یک تومان را هم گذاشتم تو جیبم که با آن نان و لوبیا بخرم. جلوی دانشگاه تهران، پیاده شدم. یادم افتاد که قبلا پول خرد نداشتم. ۱۵ ریال را از کجا آوردم؟ دیدم ندانسته و ناخواسته، گیج و منگ، دست کرده‌ام تو جیب مرد چسبیده به من ۱۵ ریال برداشته‌ام ۵ ریال داده‌ام به جوان گرفتار و یک تومان هم گذاشته‌ام تو جیب خودم. حسابی ترسیدم. دنبال اتوبوس دویدم. اتوبوس رفت. پشت سرم را نگاه می‌کردم. از همه کس می‌ترسیدم. پشت سرم را نگاه می‌کردم و می‌دویدم...

چاپ سی‌وچهارم این‌کتاب با ۳۵۴ صفحه و قیمت ۷۵ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...