مجموعه داستان "حکایت عشقی بی قاف، بی شین، بی نقطه" نوشته مصطفی مستور به چاپ دوازدهم رسید.

به گزارش مهر، نشر چشمه چاپ دوازدهم این مجموعه داستان را منتشر کرده است. چاپ نخست این کتاب در سال 84  توسط همین ناشر روانه بازار کتاب شده و در فاصله 4 سال این کتاب با شمارگان دو هزار نسخه به چاپ دوازدهم رسیده است.

مجموعه داستان کوتاه "حکایت عشقی بی‌قاف، بی‌شین، بی‌نقطه" در 65 صفحه، شامل داستانهای "مردی که تا پیشانی در اندوه فرورفت"، "چند روایت معتبر درباره اندوه"، "چند روایت معتبر درباره کشتن"، "سوفیا"، "چند روایت معتبر درباره خداوند" و "حکایت عشقی بی‌قاف ، بی‌شین، بی‌نقطه" است.

در بخشی از متن کتاب می‌خوانیم: "اوایل کوچک بود. یعنی من اینطور فکر می کردم. اما بعد بزرگ و بزرگتر شد. آن قدر که دیگر نمی شد آن را در غزلی یا قصه ای یا حتی دلی حبس کرد. حجمش بزرگتر از دل شد و من همیشه از چیزهایی که حجمشان بزرگتر از دل می شود می ترسم. از چیزهایی که برای نگاه کردنشان - بس که بزرگ اند - باید فاصله بگیرم می ترسم. از وقتی که فهمیدم بزرگیش را نمی توانم با کلمات اندازه بگیرم یا در "دوستت دارم" خلاصه کنم به شدت ترسیده ام. از حقارت خود لج ام گرفته است. از ناتوانی و کوچکی روحم. فکر می کردم همیشه کوچکتر از من باقی خواهد ماند. فکر می کردم این من هستم که او را آفریده ام و برای همیشه آفریده من باقی خواهد ماند اما نماند. به سرعت بزرگ شد. از لای انگشتان من لغزید و گریخت. آن قدر که من مقهور آن شدم. آن قدر که وسعتش از مرزهای "دوستت داشتن" فراتر رفت. آن قدر که دیگر از من فرمان نمی برد. آنقدر که حالا می خواهد مرا در خودش محو کند. اکنون من با همه توانی که برایم باقی مانده است می گویم "دوستت دارم" تا شاید اندکی از فشار غریبی که بر روحم حس می کنم رها شوم. تا گوی داغ را برای لحظه ای هم که شده، بیاندازم روی زمین."

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...