«دختری که باغ را سرسبز کرد» [The Good Garden: How One Family Went from Hunger to Having Enough] نوشته کیتی اسمیت میلوی [Katie Smith Milway] ترجمه شد.

دختری که باغ را سرسبز کرد» [The Good Garden: How One Family Went from Hunger to Having Enough] نوشته کیتی اسمیت میلوی [Katie Smith Milway

به گزارش کتاب نیوز، داستان «دختری که باغ را سرسبز کرد» با تصویرسازی سیلوی دِینیو [Sylvie Daigneault] و ترجمه الهام خشه‌چی توسط نشر اطراف منتشر شد.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:

«دختری که باغ را سرسبز کرد» داستان واقعی نوجوانی است که با راهنمایی معلمش محصولات باغ‌شان را زیاد می‌کند و نمی‌گذارد خریداران طمعکار، سبزیجات را از مردم روستا ارزان بخرند.

کیتی اسمیت میلوی برنامه‌های توسعه‌ی جامعه را در آمریکای لاتین و آفریقا برای موسسه‌ی بین‌المللی غذا برای گرسنگان هماهنگ کرده و یکی از نمایندگان حاضر در اجلاس زمین در سال 1992 بود. او چندین کتاب برای بزرگسالان در زمینه‌ی توسعه‌ی پایدار نوشته، از جمله کتاب مزرعه‌ی انسانی: قصه‌ی تغییر زندگی و تغییر زمین که کار دُن الیاس سانچز و میلتون فلورس را ثبت کرده.

سیلوی دِینیو، اصالتاً اهل مونترآل بود و هنگامی که به تورنتو، محل زندگی فعلی‌اش، نقل مکان کرد، تصویرگرِ تمام‌وقت شد. دختری که مزرعه را سرسبز کرد سیزدهمین کتاب کودکانه‌ی او است. او همچنین برای مشتریانی از ضرابخانه‌ی سلطنتی کانادا تا اداره‌ی حمل و نقل متروپولیتن نیویورک و بسیاری از مجلات و شرکت‌ها تصویرگری می‌کند. برای دختری که مزرعه را سرسبز کرد، او از مدادهای رنگی روی کاغذهای رنگی استفاده کرده است.

«دختری که باغ را سرسبز کرد» نوشته کیتی اسمیت میلوی در 40 صفحه رنگی و قیمت 32 هزارتومان منتشر شده و در دسترس کودکان و نوجوانان علاقمند قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...