مجموعه داستان‌های "یک چیز به هر حال یک چیز است" و "گوساله دریایی" نوشته آلبرتو موراویا توسط انتشارات کتاب خورشید به چاپ رسید.

به گزارش مهر، "یک چیز به هر حال یک چیز است" مجموعه 44 داستان کوتاه است که به دوران جدید از حیات نویسندگی آلبرتو موراویا تعلق دارد و شیوه روایت همه آنها اول شخص است.

این داستان‌ها پس از 24 داستان "داستان‌ها"، 130 داستان "داستان‌های رمی" و "داستان‌های رمی نو" و 41 داستان "آدمک مصنوعی" به رشته تحریر درآمد و موراویا در دوران جدیدی از حیات نویسندگی خود به خلق این اثر می‌پردازد.

این کتاب 168 صفحه‌ای را اعظم رسولی ترجمه کرده و انتشارات خورشید آن در شمارگان 1550 نسخه منتشر کرده است.

انتشارات "کتاب خورشید" همچنین مجموعه داستان‌های سورئالیستی دیگری از موراویا منتشر کرده با عنوان "گوساله دریایی" که بخشی از آنها را رضا قیصریه و بخشی دیگر را هاله ناظمی ترجمه کرده‌اند.

دمپایی مفرغی، سکوت تیبریوس، حقیقت درباره اعمال اولیس، فرار به اسپانیا، مرگ لوکانوس، ملاقات بی ثمر و گوساله دریایی عناوین تعدادی از داستان‌های کوتاه این مجموعه است.

این کتاب 160 صفحه‌ای نیز در شمارگان 1550 نسخه منتشر شده است.

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...