کتاب «تراژدی ایرانی» شامل هفت روایت داستانی از تاریخ معاصر ایران به قلم بابک ابراهیم‌پور منتشر شد.

تراژدی ایرانی بابک ابراهیم‌پور

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، ابراهیم‌پور درباره این کتاب عنوان کرد: «تراژدی ایرانی» چهارمین کتاب من در حوزه‌ی ادبیات داستانی است. پیش از این مجموعه داستان‌های دیگری از من با عناوین «پنجره‌ای نبود»، «پرسه در تاریکی» و «بی عشق، بی‌وطن» منتشر شده بود. ایده‌ی نوشتن کتاب «تراژدی ایرانی» در کلاس‌های درسم شکل گرفت. شغل من به عنوان دبیر تاریخ همیشه ایجاب می‌کند که در مدارس با دانش آموزانم از تاریخ حرف بزنم. از ایران باستان گرفته تا تاریخ جهان و ایران معاصر. همیشه این ایده در پس ذهنم بود که چقدر خوب می‌شود دانش آموزان، دانشجویان و علاقه‌مندان به حوزه‌ی تاریخ، آن را به صورت داستان و در قالب قصه بخوانند. همیشه در ذهنم بود ممکن است شاگردانم با داستان تاریخی بیشتر ارتباط برقرار کنند و اینگونه به اهمیت خود تاریخ بیشتر پی ببرند. برای مثال، با خودم گفتم که خوب می‌شود دانش آموز به جای حفظ کردن صرفا چند مورد از اقدامات دکتر مصدق و سرانجام تلخ کودتای ۲۸ مرداد، همین اقدامات و اتفاقات را در قالب داستان بخواند. بی‌شک برایش جذاب‌تر است.

وی ادامه داد: داستان می‌تواند پلی باشد که علاقمندان به ادبیات و تاریخ را بهم وصل می‌کند. کاری که در کشور ما ذبیح الله منصوری و رضا جولایی انجام دادند، یا کاری که در غرب کامو و سارتر با فلسفه کردند، اورین د یالوم با روانشناسی کرد و…. تمام این افراد داستان را به حوزه‌ی علاقمندی یا تخصصی خودشان گره زدند و نتیجه‌اش شد کتاب‌هایی درخشان در حوزه داستان تاریخی، داستان فلسفی، داستان روانشناختی و…. من از چنین نویسندگانی آموختم و سعی کردم این مسیر پر چالش را ادامه دهم. ضمن آنکه در داستان‌نویسی هیچ محدودیتی برای نویسنده وجود ندارد. محمد مصدق و حسین فاطمی را آنگونه که در ذهنم بود و درباره‌شان خوانده بودم شخصیت‌پردازی کردم. داستان را کشاندم به فضای خصوصی‌تر زندگی آن‌ها و مخاطب را با آرزو‌ها و آرمان‌هایشان برای نجات کشور آشنا کردم، با شکست هایشان، با سرخوردگی‌ها و درد هایشان…. دقیقا کاری که در همین کتاب با چریک‌های سیاهکل و میرزاده عشقی کردم و در قصه‌ای دیگر با لطفعلی خان زند که چهره‌ای متفاوت از او را نشان دادم، چهره‌ای که مخاطب ایرانی کمتر در موردش خوانده و شنیده، و حالا در «تراژدی ایرانی» می‌خواند. تخیل، تخیل نویسنده و تاریخ تلخ یک ممکلت وقتی باهم به کار گرفته شوند می‌توانند تراژدی خلق کنند.

ابراهیم‌پور همچنین تصریح کرد: ذهن مخاطب ایرانی همیشه با قصه آشنا بوده. مولانا و فردوسی همواره در قالب اشعارشان قصه می‌گفتند، کاری که سعدی در نظم و نثر کرد. مخاطب ایرانی در طول تاریخ همیشه با قصه سر و کار داشته، هزار یک و شب، رستم و اسفندیار، بیژن و منیژه و…. بنابراین تصمیم گرفتم این بار نسبت به آثار قبلی خودم، اثر متفاوتی خلق کنم و تاریخ را چاشنی قصه کردم و نوشتم.

وی افزود: «تراژدی ایرانی» ابتدا داستان و ادبیات است و بعد تاریخ. من تاریخ نگاری نکرده ام، بلکه از اتفاقات تلخ و تراژیک تاریخ معاصر ایران الهام گرفتم و قصه خلق کردم. در «تراژدی ایرانی» در پی این نبودم که نظریه‌ای تاریخی ارائه دهم یا نقاط تاریک تاریخ ایران را روشن کنم. کتاب‌های تاریخی در مورد وقایع ایران خصوصا از انقلاب مشروطه به بعد بسیار است. من صرفا قصه و تراژدی خلق کردم. همانطور که در مقدمه‌ی کتاب نوشتم یونانیان تراژدی را نوشتند و ما ایرانیان تراژدی را زندگی کردیم! در گذشته‌ی ما کم نیست اتفاقات تلخی که باعث از بین رفتن و سقوط انسان‌هایی شد که آرمانشان تحقق آزادی و عدالت برای ایران بود.

نشر سیب سرخ این اثر داستانی را در ۳۱۴ صفحه با قیمت ۷۷ هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...