پژوهش «آشپزی و خوراکی در شاهنامه» به قلم محمد رسولی توسط نشر سمرقند منتشر شد.

آشپزی و خوراکی در شاهنامه» به قلم محمد رسولی

به گزارش کتاب نیوز، شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، دارای درون‌مایه و محتویات بسیار غنی است که در رشته‌ها و شاخه‌های گوناگون علمی، پژوهشی می‌تواند برای پژوهشگران مفید و ارزنده باشد.

دکتر محمد رسولی (1350- ) حقوق‌دان، نویسنده و پژوهشگر شاهنامه به تازگی نتایج پژوهش‌هایش درباره خورد و خوراک در شاهنامه را در قالب کتاب «آشپزی و خوراکی در شاهنامه» منتشر کرده است.
این کتاب در دو بخش و هر بخش دارای دو فصل است. در بخش نخست به سیر تاریخی خوراک انسان بر اساس شاهنامه پرداخته شده و در بخش دوم ادبیات مربوط به خوراک پزی در شاهنامه و نیز خوراک و آشامیدنی‌ها در شاهنامه مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.

کتاب «آشپزی و خوراکی در شاهنامه» در 104صفحه و توسط نشر سمرقند منتشر شده است.

همچنین دو کتاب «نگاهی به حقوق زن و قوانین آن در تاریخ ایران» و «سوگواری ایرانی» از همین نویسنده نیز به تازگی تجدید چاپ شده‌اند.

نگاهی به حقوق زن و قوانین آن در تاریخ ایران» و «سوگواری ایرانی

کتاب میان‌رشته‌ای «نگاهی به حقوق زن و قوانین آن در تاریخ ایران» کتابی تاریخی حقوقی است که از منابعی چون شاهنامه، اوستا و سایر متون قدیمی و تاریخ اساطیری بهره برده است.
برخی از عناوین این کتاب عبارتند از: وضعیت زنان مصر قدیم، زنان در یونان قدیم، زن در جامعه آخاتی، زن در جامعه اسپارتی و آتن و روم و زن در جامعه عرب و کشف حقوق زن در ایران کهن از طریق شاهنامه.
در این کتاب به‌طور خاص به وضعیت حقوقی، اجتماعی زنان در عصر هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و در دوران های بعدی تا زمان پهلوی پرداخته شده است‌.

کتاب «سوگواری ایرانی» دیگر کتاب دکتر محمد رسولی‌ست که با موضوع بررسی آیین سوگ در ایران با توجه به شاهنامه، تجدید چاپ شده است‌.

این کتاب دارای سیزده گفتار است که برخی از عناوین آن عبارتند از: آیین سوگ در ایران، حسین(ع) شهید مظلوم، سوگ سیاوش، داستان غم انگیز نوذر ( پادشاه شهید ایران)، داستان سوزناک و پر آب چشم سهراب؛ شهید راه وطن، آریو برزین؛ حضرت علی اکبر (ع)، سلطان جلال الدین خوارزم شاه؛ در سوگ برادر فرود (برادر کی خسرو) و داستان بهرام.

دو کتاب «نگاهی به حقوق زن و قوانین آن در تاریخ ایران» و «سوگواری ایرانی» اثر محمد رسولی توسط نشر سمرقند منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...