پیشینۀ کهن یک نگاه جهانی شوم | الف


آلن داندس [Alan Dundes] فولکلورشناس دانشگاه کالیفرنیا بود که ۱۲ کتاب دانشگاهی و عوام‌پسند نوشت و چندین کتاب را ویراستاری کرد یا در نوشتن آنها مشارکت داشت. کتاب «چشم زخم» [The Evil Eye: A Casebook] نیز از جمله آثاری است که وی با هدف اعطای بینشی به خواننده در مسیر جست‌وجو و کندوکاو خود در خصوص این باور عامه‌ی پیچیده گردآوری و ویرایش کرده است. داندس هنگام برگزاری سمیناری برای دانشجویان کارشناسی ارشد، بیهوش شد و درگذشت.

آلن داندس [Alan Dundes] چشم زخم» [The Evil Eye: A Casebook]

موضوع چشم‌زخم تنها یک باور خرافی مورد علاقه‌ی باستان‌پژوهان نیست، بلکه عامل پرقدرتی به شمار می‌رود که رفتار میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان تحت‌ تأثیر قرار داده است. در چند دهه‌ی گذشته بسیاری از پژوهشگران غربی پدیده‌ی چشم‌زخم و باورهای منتج از آن را از دیدگاه‌های مختلف بررسی کرده‌اند و اکنون انبوهی از داده‌ها و تحلیل‌های متنوع در این باره انجام می‌شود. بیشتر این پژوهش‌ها در حوزه‌های فولکلور و مردم‌شناسی صورت گرفته، اما تحقیقات فراوانی هم در این باره از دیدگاه‌های پزشکی، به ویژه چشم‌پزشکی، روان‌شناسی، فلسفه و غیره در دست است.

چشم‌زخم مجموعه باور فولکوریک است که البته نه همه‌ی مردم دنیا بلکه بسیاری به آن اعتقاد دارند؛ بنا به این باور، نگاه یا تعریف یک فرد از فرد دیگر باعث بیماری یا حتی مرگ فرد دوم می‌شود یا مایه‌ی آسیب به دارایی‌های وی از قبیل احشام یا باغ میوه می‌گردد. این باور که نگاه شوم می‌تواند آسیب‌های جدی و شدید بر کسی وارد کند پیشینه‌ای کهن دارد. به این گونه باورها در کتاب مقدس و حتی متون سومری و سایر متون باستان خاور نزدیک اشاره شده است که تاریخ آنها دست کم به پنج هزار سال قبل می‌رسد. گزارش‌های متعدد از هند تا ایرلند نشان می‌دهد که چشم‌زخم در گذشته و حال، از باورهای رایج در فرهنگ‌های سامی و هند و اروپایی بوده و هست. مهاجرانی که از سرزمین‌های حوزه‌ی دریای مدیترانه به دنیای نو مهاجرت کرده‌اند، یعنی ایتالیایی‌ها، یونانی‌ها، عرب‌ها و اسپانیایی‌ها، با خود نظام اعتقادی خویش را نیز برده‌اند و امروزه نیز اخلاف آنها همچنان از چشم‌زخم و نگاه افراد شورچشم وحشت دارند.

کتاب حاوی مقالاتی درباره‌ی چشم‌زخم در فرهنگ مردم هندوستان، ایران، یونان، ایتالیا، رومانی، لبنان و سایر مناطق است که جزئیات مشابه فرهنگ‌ها در این زمینه را به خواننده ارائه می‌دهد. همچنین در خصوص عدم ارائه‌ی پژوهش‌های تحلیلی با چنین موضوعی در کشورمان به‌رغم دیرینگی این باور در فرهنگ ایرانی دلایلی چون نبودِ درک ضرورت و اهمیت مطالعات فولکلوریک یا نارس ماندن چنین مطالعاتی به سبب مفهوم تجدد یا مدرنیته ذکر شده است. کاهش دشواری‌های پژوهش‌های معتبر در حوزه‌ی فولکلور در ایران، آشنایی مخاطبان ایرانی با تئوری‌ها و روش‌های پژوهش و اهمیت تحلیل داده‌ها در فولکلور از اهداف انتشار این کتاب است تا الهام‌بخش پژوهشگران در انتخاب موضوع و شیوه‌ی تحقیق باشد.

خواننده در این اثر مقالاتی را از نشریات متنوعی چون مجله‌ی چشم‌پزشکی، گزارش‌ها و یادداشت‌های سودان، مرور بین‌الملل هیئت‌های مبلغان و فصل‌نامه‌ی دانشگاه اِموری می‌خواند. کتاب‌شناسی حجیمی نیز در خصوص مسئله‌ی چشم‌زخم در کتاب هست که شامل نوشته‌های انسان‌شناسان، محققان متون کلاسیک، فولکورپژوهان، مبلغان مذهبی، چشم‌پزشکان، روان‌پزشکان، جامعه‌شناسان و دین‌پژوهان می‌شود. شش مقاله‌ی پایان کتاب در شرح و بیان واقعیت‌هایی است که شاید برای خواننده مستدل و قانع‌کننده نباشند؛ اما وجود این کتاب موجب در اختیار گذاردن شواهد بیشتری برای خوانندگان است.

فولکلور تمام‌نشدنی، مدح و قدح در فولکلور، وردی در قطعه‌ی «بیت‌النور» برای دفع چشم‌زخم، امثال سلیمان نبی و چشم‌زخم در «حکمت بن سیراح»، چشم‌زخم در باورهای فولکلوریک مردم جنوب هندوستان، ایران، اسلواکی، قبایل شیل لوک، لبنان، بعضی از دهکده‌های واقع در دره‌ی هایکمون در غرب مقدونیه، رومانی، یتاتورا و چشم‌زخم، تخدیش جبین، شکست‌دادن چشم‌زخم، چشم‌زخم در میان امریکاییان اروپایی‌تبار و ابعاد آن در طب عامه، شکل و نیروی این خرافه‌ی جهان‌شمول، چشم‌زخم: حسدورزی و حرص در بین اعضای طبقات اجتماعی پاتیدار در استان گجرات، چشم‌زخم و حسادت و... از عناوین فصول این کتاب است که در دسته‌بندی کتاب‌های مطالعات اجتماعی گروه علوم انسانی نشر چشمه قرار گرفته است.

در بخشی از کتاب درباره‌ی چشم‌زخم در میان امریکاییان اروپایی‌تبار می‌خوانیم: «ظاهراً یک روش درمان ایرلندی وجود دارد که به نیرو و قدرت خاصی نیاز ندارد و توسط هر کسی اعم از دوست و آشنا می‌تواند صورت گیرد. می‌توانید روی پیشانی فرد زخم‌خورده صلیب بکشید و در حین انجام این کار خمیازه بکشید. اگر مصدوم هم خمیازه کشید، می‌توانید مطمئن باشید که چشم خورده است. (مارگارت سیفرد: انجی ساترلی) در میان ایتالیایی‌ها این احساس وجود دارد که اگر کسی وارد جمعی شود و دیگران خمیازه بکشند، قطعاً نشان آن است که تازه‌وارد چشم خورده است. زنی مشکوک شد که نوزاد رنجورش احتمالاً چشم خورده است و بنابراین بچه را به خانه‌ی مادرشوهرش برد. به محض اینکه با بچه وارد خانه شد، دید که مادرشوهر هم شروع به خمیازه کشیدن کرد؛ حالا مادر و مادربزرگ می‌دانند که چطور باید پیش بروند (آن موناهان: ماری تراپاسو)...»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...