شرح دلدادگی به غذاهای ایرانی! | الف


اطعمه و غذاهای ایرانی همانطور که در سفره ما ایرانی‌ها جایگاه ویژه ای دارد، در ادبیات شیرین فارسی نیز همواره مورد توجه شاعران و ادیبان پارسی زبان بوده است. در میان شاعران و طنزپردازانی که در طول تاریخ ادبیات فارسی در وصف و شرح دلدادگی خود به غذاهای ایرانی باب سخن گشوده‌اند و شعر یا بیتی سروده‌اند، دو شاعر به نام‌های ابواسحاق حلاج شیرازی و حکیم سوری به دلیل ورود تخصصی‌شان به این حیطه جایگاه ویژه‌تری دارند و نام‌شان بیش از دیگران می‌درخشد!

گزیده طنز ابواسحاق حلاج شیرازی زرویی نصرآباد

در مجموعه طنزآوران ایران در دو مجلد جدا به این دو شاعر طناز پرداختیم تا هم ادای دینی داشته باشیم به غذاهای ایرانی و علاقمندان به فرهنگ غذا در ایران و هم شیوه‌ای از طنزپردازی را مقابل علاقمندان به طنز فارسی بگشاییم که شاید آنچنان معمول و آشنا نباشد!

از میان این دو شاعر نام «ابواسحاق حلاج شیرازی» معروف به بسحاق اطعمه را حتما بیش از دیگری شنیده‌اید. بسحاق اطعمه در اواخر قرن هشتم و اویل قرن نهم می زیسته است. «سفره کنزالاشتهاء»، «اسرار چنگال»، «مثنوی مزعفر و بغرا»، «خواب نامه» و.... عناوین برخی از آثار معروف بسحاق هستند. بسحاق اطعمه عمده اشعارش را به صورت نقیضه و نظیره‌‌ برای اشعار شاعران متقدم و هم روزگار خود سروده است.

او در نگارش «دیوان اطعمه» به شوخی و مزاح با شاعرانی همچون فردوسی، حافظ شیرازی، سعدی، مولانا جلال‌الدین، سلمان ساوجی، شاه‌نعمت‌الله ولی، عماد کرمانی و… می‌پردازد و سبب نظم کتابش را به شیوه‌ای طنزآمیز و با کنایه به کتاب «الفیه و شلفیه» درخواست یاری عنوان می‌کند که اشتهایش را از دست داده و هر چه پیش رویش می‌گذارند رد می‌کند و ابواسحاق نیز برای درمان یار که از غم بی‌اشتهایی بیمار شده دست به سرایش اشعاری در وصف اطعمه و اشربه می‌زند. دلیل و برهانی طنازانه که اشارتی دارد به اختلاف طبقاتی میان مردمی که عده‌ای‌شان به سبب فقر و نداری، حسرت خوردن همین غذاها را به دل دارند و عده‌ای دیگرشان آنچنان به وفور از هر خوراک و غذایی پیش رویشان بوده که از بوی غذا نیز بیزارند و برای تحریک اشتهایشان باید شعر سرود: من دگر بهر تو یک سفره بسازم اکنون/ که اشتها آوَرَدت گر تو بخوانی یک بار (گزیده بسحاق اطعمه، صفحه 17 )

از ویژگی مهم آثار ابواسحاق اطعمه خلاقیت و توجه به قالب های مختلف در طنزنویسی است. بسحاق با طنازیِ تمام، گاه در شرح حال نان و روغن و خرما شعر سروده و گاه جنگ نامه‌ای طنازانه در تتبع از فردوسی میان مزعفر و بُغرا بنا نهاده است و گاه اوهام و خیالات طنازانه‌اش را در قالب خواب نامه‌ای به نظم و نثر می‌نویسد که عناصر اصلی‌اش خوراکی‌ها هستند! (شب در واقعه دیدم که مرا در گنبدی بردند که خشتش از تُتماج بود، اندودش به ماست کرده بودند، قندیلی چند از پیازِ سرخ آویخته، ایزاری از لیچار بر او بسته، چهار جام از نانِ مشوّش نهاده... پیری نورانی دیدم نشسته بود، لِحیه مبارک از حلوای پشمک. من چون آن محاسن بدیدم، ریشم به چشم دل شیرین شد. نگاه در رویش کردم؛ از نان روغنی بود؛ بینی از ساق عروسان؛ گوشش از دو جوش برّه قندی؛ پیشانی‌اش ندانم که نیمی کُلیچه بود یا قُطّابی پُر قیمه؛ چشمش هم معلوم نکردم که کوفته به تخم مرغ بود که دو نیم کرده بودند یا دوپاره پنیر که دو زیتونش در میان باشد... ) (رساله خواب نامه، صفحه 86)

آثار بسحاق اطعمه نه تنها از جنبه طنازانه و شاعرانه اهمیت دارد بلکه به سبب گردآوری لیستی از خوراکی‌ها و غذاهای زمانه خود واجد اهمیت است و در اثر گذر زمان تبدیل به فرهنگ غنی از خوراکی‌ها، غذاها و آشامیدنی‌های ایرانی تبدیل شده است که میتواند راهگشای پژوهشگران این عرصه و غنی تر شدن آثار ادبی و نمایشی تاریخی باشد. چنانچه تاثیر این کتاب را می‌توان به وضوح بر غنا بخشیدن به اثر سترگ «حاجی بابای اصفهانی» ترجمه ادیب بزرگ و نامدار میرزا حبیب اصفهانی که خود در تصحیح و شناساندن آثار بسحاق نقش خطیر و بزرگی داشته مشاهده کرد.

و اما گزیده طنز «حکیم سوری» اثر میرزا تقی خان دانش تفرشی (متولد 1288 هجری قمری) دیگر اثر درخور در حیطه اشعار طنزآمیز شکمی است که به اذعان ابوالفضل زرویی‌نصرآباد در مقدمه گزیده طنز حکیم سوری از جهات بسیار، حتی بر سروده ها بسحاق برتری دارد. حکیم سوری هر چند به اندازه بسحاق اطعمه شناخته شده نیست اما اشعارش علاوه بر تمام مزیت های که اشعار بسحاق دارد به سبب غنای لفظی و معنوی و کاربرد وسیع ادبی و فنون بلاغی قابل توجه است به خصوص در روزگاری که بسیاری از شاعران طنزپرداز استفاده از این عناصر ادبی را در اشعار طنزشان غیرضروری میدانند یا در استفاده از آنها خست به خرج می‌دهند. اشعار حکیم سوری همچنین از حیث روانی و سلاست کلام گاه به جایگاهی میرسد که میتواند تبدیل به ضرب المثل شود و گاه آنچنان با ظرافت در اشعارش از امثال الحکم استفاده کرده است که مخاطب شک میکند این مثل از شعر سوری به ادبیات راه پیدا کرده یا از ادبیات عامه به شعر سوری. (هر دمم به خاطر در صد چو «مجمع الامثال»/ اینت گوی و این میدان، کو؟ کجاست میدانی؟) (گزیده حکیم سوری، صفحه 43)

«میرزا تقی خان دانش تفرشی» از آنجا که سرودن اشعار شکمی را بی شباهت به اسم و رسم پرطمطراقش می بیند، با طنازی تخلص «سوری» را برای خود انتخاب کرده که متناسب با افراد سورچران و شکم باره است و ارتباطی نزدیک با مضامین مجموعه اشعارش دارد! اشعار سوری همچنین مانند اشعار بسحاق اطعمه که فرهنگی ارزشمند برای غذاهای ایرانی در قرن هشتم و اوایل قرن نهم محسوب می‌شود، می تواند منبع و ماخذی ارزشمندی برای آشنایی با خوراکی ها و آشامیدنی های قرن سیزدهم به شمار آید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...