دوستی در عصر اقتصاد | آرمان امروز


در عصرِ اقتصادِ دیجیتال، که بر همه‌ ابعاد زندگی ما سایه گسترده است، تاد می [Todd May] فیلسوف سیاسی آمریکایی، در کتاب «دوستی در عصر اقتصاد؛ مقاومت در برابر نیروهای نولیبرالیسم» [Friendship in an age of economics : resisting the forces of neoliberalism] دوستی را به‌عنوان رابطه‌ای معرفی می‌کند که در برخی از اشکال آن، موجبِ تضعیفِ سلطه‌ ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی «نئولیبرال» شود. ادعایِ اصلی او این است که دوستیِ «عمیق» رابطه‌ای است بین افراد برابر با اعتمادِ مشخص که می‌تواند به زندگیِ ما معنا ببخشد. او استدلال می‌کند، از آنجایی‌که نهادهای نئولیبرال غیربرابری‌خواه هستند و جایی برای اعتماد ندارند، یک زمینه آموزشی در قالب دوستی را برای جنبش‌های وابسته به سلطه نئولیبرالیسم، فراهم می‌کنند.

خلاصه دوستی در عصر اقتصاد؛ مقاومت در برابر نیروهای نولیبرالیسم» [Friendship in an age of economics : resisting the forces of neoliberalism] اثر تاد می [Todd May]

اصلِ اصلیِ نئولیبرالیسم این است که «یک بازار سرمایه‌داری بدون محدودیت، بهترین و کارآمدترین راه برای اداره یک اقتصاد است» نئولیبرال‌ها آزادی اقتصادی را با آزادی سیاسی پیوند می‌دهند - یکی از شناخته‌شده‌ترین نئولیبرال‌هایی که چنین پیوندی ایجاد می‌کند، میلتون فریدمن آزادی‌خواه است. از زمانی که نئولیبرالیسم بر ساختارهای اجتماعی غرب مسلط شده، ثروت بیشتری در میان بخش کوچک‌تری از جمعیت متمرکز شده است و برخی از منتقدان مارکسیست را وادار می‌کند که نئولیبرالیسم را راهبردی برای احیای طبقه بالا ببینند. اما تاد می در مقابل نسبت‌دادن چنین انگیزه‌های توطئه‌آمیزی به حامیان نئولیبرالیسم مقاومت می‌کند- او فقط نگران تأثیرات سلطه نئولیبرالیسم است و بنابراین نیازی به تحقیر یکپارچگی نئولیبرال‌هایی مانند فریدمن ندارد.

تاد می به‌شدت بر مفهوم فیگور که از میشل فوکو وام گرفته، تکیه می‌کند؛ بنابراین به‌نظر می‌رسد صحبت از یک شخصیت فقط صحبت از شخصی دارای خاصیت متمایز از سایر افراد در عصر اجتماعی-تاریخی است. دو شخصیت نئولیبرالیسم مصرف‌کننده و کارآفرین هستند. مصرف‌کننده شخصی است که برای او «خرید بخش مرکزی احساسش است»، درحالی‌که کارآفرین کسی است که زندگی خود را بر حسب «خودافزایش محاسباتی» می‌بیند. از نظر تیاد می هردوی آنها خودخواه هستند، اما درحالی‌که مصرف‌کننده به‌منظور کسب لذت به‌سمت مصرف کنونی گرایش دارد، کارآفرین به‌دنبال سرمایه‌گذاری‌هایی است که در آینده نتیجه خواهد داد.

می تأکید می‌کند که هویت هیچ‌کس توسط یک یا هر دو شخصیت نئولیبرال از بین نمی‌رود، بنابراین حتی کسی که یکی از این چهره‌ها یا هردوی آنها است، می‌تواند دوستی‌هایی داشته باشد که شخصیتِ نئولیبرال ندارند. دوستی‌های نئولیبرالی با دو نوع دوستیِ کمتر ایده‌آلِ ارسطو مطابقت دارد، یعنی دوستی لذت‌بخش و دوستی راحتی یا سودمند. برای مصرف‌کننده، دوستی‌ها روابطی هستند که برای ارائه لذت تنظیم شده‌اند – یعنی دوست کسی است که این لذت را فراهم می‌کند. برای کارآفرین، دوستی‌ها سرمایه‌گذاری‌هایی هستند که برای پاداش‌های آینده طراحی شده‌اند. اما تاد می ادعا می‌کند، بهترین دوستی‌ها «عناصری دارند که خاصیتِ آنها مبارزه‌ی ضمنی علیهِ نئولیبرالیسم است.» دوستی‌های عمیق خودخواهانه نیستند، بلکه به دیگران توجه دارند - در این روابط هر دوست به‌خاطر خود به‌دنبال خیر و صلاح دیگری است.

دوستانِ عمیق به ما کمک می‌کنند «دیدگاه‌های ارزیابی‌کننده»ی خود را بازنگری کنیم: تاد می می‌گوید که می‌توانیم از چنین دوستانی استفاده کنیم تا «به ما کمک کنند بفهمیم چگونه به چیزها نگاه ‌کنیم و پیامدهای این نگاه چیست.» به‌نظر می‌رسد که این نوع کمک متقابل در خودسازی و رشد همان چیزی است که تاد می برای دوستیِ عمیق ضروری و متمایز از دوستی‌های نئولیبرال می‌داند. او اعتراف می‌کند که دوستی‌های عمیق نیاز به همدردی و همراهی دارد، بنابراین تأمل متقابل در دیدگاه‌های ارزیابی‌کننده چیزی است که دوستی را «عمیق» می‌کند. درنهایت، تاد می دوستی‌های عمیق را زمینه‌ای برای مشارکت در جنبش‌های همبستگی می‌داند که به‌دنبال مقاومت و تضعیفِ نئولیبرالیسم هستند. در دوستی‌های عمیق، روابط برابر بین افراد بر پایه اعتماد است، و تاد می نئولیبرالیسم را با اعتماد و برابری دشمن می‌داند.

 دوستی در عصر اقتصاد؛ مقاومت در برابر نیروهای نولیبرالیسم

کتاب تاد می ادعاهای روشنگرانه زیادی در خود دارد و پرسش‌های جالب زیادی را درمورد ماهیت دوستی و نقش آن در یک زندگی خوب مطرح می‌کند؛ هرچند باید در روش‌هایی که او سعی کرده توسط آنها دوستی‌ها را توصیف و دسته‌بندی کند، احتیاط کرد؛ چراکه بیزاری تاد می از نئولیبرالیسم است که رویکردش نسبت به دوستی را شکل داده است، بنابراین این مقوله به ساده‌سازی بیش از حد پدیده‌های دوستی منجر شده است. بااین‌حال، کسانی که در مخالفت او با نئولیبرالیسم شریک هستند، همچنان در این اثر چیزهای زیادی برای ستایش خواهند یافت؛ به ویژه در عصری که اقتصاد دیجیتال، تصویری تازه از اقتصاد بازار به ما می‌دهد.

[کتاب «دوستی در عصر اقتصاد؛ مقاومت در برابر نیروهای نولیبرالیسم» با ترجمه کاوه بهبهانی از سوی نشر نی منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...