قهرمان ماجرا، شخصیتی واقعی است که با نام اصلی‌اش در رمان آمده است و خود ماجرای استثنایی‌اش را برای نویسنده نقل کرده است. خلبان آلکسی مرسیف را هواپیماهای شکاری آلمانی تعقیب می‌کنند. هواپیمایش را می‌زنند و دو پای خلبان بر اثر سقوط می‌شکند. مرسیف به روی زانو می‌خزد و در حال مرگ از گرسنگی و خستگی، تنها به پایداری اراده شگرف خود می‌کوشد تا به صفوف روس برسد. پس از هجده روز رنج موحش، دهقانانی پیدایش می‌کنند.

ماجرای یک انسان واقعی  | بوریس پوله‌وی
ماجرای یک انسان واقعی
[Povest’o nastojascem celoveke]. رمانی از بوریس پوله‌وی(1) (1908-1981)، نویسنده روس، که در 1946 منتشر شد. نویسنده، که پدر و مادرش از روشنفکران آزادی‌خواه بودند، آموزش ادبی فوق‌العاده‌ای یافت. پولوی، که نخست روزنامه‌نگار و سپس خبرنگار جنگی وابسته به روزنامه پروادا (2) بود، موضوعهای آثارش را از واقعیت زیسته برگرفته و هم از تأثرات شخصی خود بهره جسته است و هم از حکایتهای دوستان و مکاتباتش. قهرمان ماجرا، شخصیتی واقعی است که با نام اصلی‌اش در رمان آمده است و خود ماجرای استثنایی‌اش را برای نویسنده نقل کرده است. خلبان آلکسی مرسیف (3) را هواپیماهای شکاری آلمانی تعقیب می‌کنند. هواپیمایش را می‌زنند و دو پای خلبان بر اثر سقوط می‌شکند. مرسیف به روی زانو می‌خزد و در حال مرگ از گرسنگی و خستگی، تنها به پایداری اراده شگرف خود می‌کوشد تا به صفوف روس برسد. پس از هجده روز رنج موحش، دهقانانی پیدایش می‌کنند. او را به بیمارستان نظامی مسکو اعزام می‌کنند و آنجا مرد جوان می‌فهمد که پاهایش دچار قانقاریا شده است و ناگزیر از قطع عضوند. پس مرسیف می‌پندارد که عمرش به آخر رسیده است:‌ او دیگر صرفاً یک معلول است. دیگر هرگز قادر به خلبانی نخواهد بود. اما هم‌اتاقی‌اش که او نیز از نیروی حیات و شهامتی استثنایی برخوردار است، موفق می‌شود روحیه خلبان جوان را بهبود بخشد: هیچ‌چیز برای یک «انسان شوروی» ناممکن نیست. مرسیف رفته رفته شهامتش را بازمی‌یابد و در پی تلاشهای صبورانه و خستگی‌ناپذیر می‌آموزد که با پاهای مصنوعی‌اش راه برود و اجازه می‌یابد که بار دیگر آزمون خلبانی را بگذراند و سرانجام در نبر استالینگراد شرکت می‌جوید.

قابلیت نویسنده خاصه در بخش نخست رمان بروز می‌کند: در تصویر جنگل پوشیده از برف و خاموش، شعری واقعی نهفته است و در مبارزه عظمتی انکارناپذیر دیده می‌شود. بخش دوم که به بهبود جسمانی و روانی خلبان اختصاص دارد ‌بر اثر میهن‌پرستی زیاده موکدی ضایع شده است. به علاوه، بی‌نقصی اخلاقی تقریباً همه شخصیتها آنها را بی‌مزه و نه‌چندان واقعی جلوه‌گر می‌سازد.
این رمان در 1946 جایزه استالین را دریافت کرد. سرگیویچ پروکوفیف (4) از مضمون آن در اپرای خود، با نام ماجرای یک انسان واقعی، بهره جسته است. پولوی چندین کتاب منتشر کرده است که از آن میان یک مجموعه داستانهای کوتاه با عنوان ما شورویها (5) (جایزه استالین 1948) شایان ذکر است. نویسنده، در این کتاب چهره‌های بی‌شماری از مردان و زنان قهرمان را در جنگ جهانی دوم ترسیم می‌کند. پولوی مدیر مجله بسیار مردمی جوانی (6) بود که همه مسائل مربوط به جوانان را باشهامت و صراحت بی نظیری در آن مطرح می‌شد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Boris Polevoi 2.Pravda 3.Aleksi Meressiev 4.S.Prokofiev
5.My, sovetskie ljude 6.Yunost

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...
به قول هلدرلین، اقامت انسان در جهان شاعرانه است... شعر در حقیقت تبدیل ماده خامی به نام «زبان»، به روح یا در حقیقت، «شعر» است. بنابراین، شعر، روح زبان است... شعر است که اثر هنری را از اثر غیرهنری جدا می‌کند. از این نظر، شعر، حقیقت و ذات هنرهاست و اثر هر هنرمند بزرگی، شعر اوست... آیا چنان‌ که می‌گویند، فرازهایی از بخش نخست کتاب مقدس مسیحی که متکی بر مجموعه کتب مقدس یهودیان، یعنی تنخ است، از اساطیر شفاهی رایج در خاور نزدیک اخذ شده یا خیر؟ ...