کتاب «اتاق تاریک» با زیرعنوان در خوانش و تحلیل اشعار رزا جمالی با گزینش و گردآوری رضا شالبافان منتشر شد.

اتاق تاریک» با زیرعنوان در خوانش و تحلیل اشعار رزا جمالی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین؛ این کتاب حاوی ۳۵ تحلیل و خوانش شعرهای رزا جمالی است که برخی پیش‌تر در نشریات منتشر شدند و یا بخشی از یک کتاب هستند.

«عروس زمین‌ام» نقدی کهن الگویی بر مجموعه شعر «این ساعت شنی که به خواب رفته است»، «تجمعی کابوس‌وار از تصویر» نگاهی به شعر «بمباران شیمیایی این دایره ممنوع است»، «فرض کن بر اینکه اجتناب ناپذیرم!» تحلیل شعری به همین عنوان، «مثل راهبه‌ای که در به روی تمام جهان بسته است» تحلیلی بر شعری به همین نام، «لابراتوار یک ذهن» نگاهی به شعر «اتاق تاریک» و «تهران در بغلم» خوانشی اساطیری از شعر «تهران در بغلم» نوشته داوود افتخار است.

«عصیان ریشه‌دار» نوشته گلاله هنری، «منحنی خواب» تحلیل افسانه نجومی از شعر «شطرنجی یک شهر» منتشر شده در شماره ۴ «صدای لیراو»، «که آفتاب در کیفم بود» نگاهی به شعر «که آفتاب در کیفم بود» نوشته جلال صابری، «شعر رزا جمالی معماری هندسی دارد» سخنرانی مهرنوش قربانعلی، در جلسه رونمایی کتاب «اینجا نیروی جاذبه کمتر است» در مدرسه دارالفنون بهمن ۱۳۹۸ و «ایزد بانوی بزرگراه نواب» نوشته جلال صابری‌نژاد منتشر شده در مجله «لیروا» شماره چهارم، از دیگر مطالب کتاب محسوب می‌شود.

«هستی ویرانگر زمان» نوشته رضا عامری نگاهی به کتاب «این ساعت شنی که به خواب رفته است» روزنامه شرق ۱۳۹۰ و «تحلیل گفتمان شعری رزا جمالی» نوشته مینا پروازی‌زاد، این متن بخشی از یک پایان‌نامه است، عناوین دیگر هستند.

«سطرهایی ساده و نه پیچیده» نگاهی به یک شعر اپیزودیک از رزا جمالی نگاهی به شعر «زوایای این قاب» نوشته علی مسعودی‌نیا، بررسی گوناگونگی آرایه‌ها و خوانش‌ها در شعر رزا جمالی نوشته شیما منفردمجد، مجله توتم ۱۴۰۰، نگاهی به شعر «اردیبهشت» از رزا جمالی نوشته مانا آقایی، «نوستالژی از دست رفتن هویت اشیا» نقدی بر مجموعه «این مرده سیب نیست یا خیار است یا گلابی» نوشته فریبا صدیقیم، «همچون لاوجود» نگاهی به شعر «باد ملایمی‌ست مردی که از جانب دریا می‌آید» نوشته عارف رمضانی، «نجابتی شاعرانه» نوشته حمیدرضا شکارسری، روزنامه همدلی اردیبهشت ۱۳۹۸، بررسی عناصر روایی مجموعه شعر «بزرگراه مسدود است» نوشته غزال مرادی، مجله ادبی چوک ۱۳۹۶، «اصولی متضاد» نوشته هادی محیط نشریه هنگام ۱۳۸۲ و درباره «این ساعت شنی که به خواب رفته است» نوشته سعدی گل بیانی از مطالب دیگر کتاب به شمار می‌آید.

«شعر تلاشی» نوشته رضا عامری نگاهی به شعر بلند «برای ادامه این ماجرا پلیسی قهوه‌ای دم کرده‌ام» منتشر شده در مجله عصر پنجشنبه شهریور ۱۳۸۱، «خلق وضعیت تراژیک در شعر رزا جمالی» نوشته سریا داوودی حموله برگرفته از کتاب «کلمات بیش از آدمی رنج می‌برند» نشر سال، «شگردهای غریب» نوشته سعید نصار یوسفی خوانشی از کتاب «این مرده سیب نیست یا خیار است یا گلابی»، «کوبیسم شاعرانه» نگاهی به کتاب «بزرگراه مسدود است» نوشته خلیلی درمنکی روزنامه شرق سال ۱۳۹۴، آمیزه‌ای از روایت اسطوره‌ای و تاریخی همراه با نگرشی زن- محور، نگاهی به چند شعر رزا جمالی نوشته فرشید هیرونی حاجی‌زاده ۱۳۹۴، «کلیدهای ورود به‌هزار تو» به مناسبت انتشار کتاب «این ساعت شنی که به خواب رفته است» روزنامه تهران امروز نوشته رضا حیرانی ۱۳۹۰ و «ساختارشکنی زنانه» نگاهی به شعر رزا جمالی از منظری فمینیستی نوشته آزاده دواچی، نشریه «ماه مگ» ۱۳۸۶ عناوین دیگر تحلیل و خوانش‌های ارائه شده است.

«فضاهایی فراواقعی و سورئال» نوشته رضا عامری، نگاهی به مجموعه «این مرده سیب نیست یا خیار است یا گلابی سروده رزا جمالی» نشریه عصر پنجشنبه ۱۳۷۷، «و این گرمسیر که پوست تنم را تیره کرده است» نوشته شیما منفردمجد، خوانش زن- محورانه، مجله هنر و جامعه اسفند ۱۴۰۰، «شکاف‌ها و شدن‌های سوژه دوپاره» نوشته میلاد کامیابیان تحلیلی از «این ساعت شنی که به خواب رفته است» از روزنامه اعتماد فروردین ۹۱، «فراوانی عناصر اربعه» خوانش شعر رزا جمالی از منظر گاستون باشلار نوشته نادر ازهری منتشر شده در شماره چهارم «صدای لیروا»، «خوانش اشعار رزا جمالی» نوشته نادر ابراهیمیان و «بوف کور شعر زنانه معاصر» نگاهی به کتاب «اینجا نیروی جاذبه کمتر است» نوشته پرویز حسینی منتشر شده در مجله ادبی «مرور» مطالب دیگر کتاب محسوب می‌شود.

کتاب «اتاق تاریک» با زیرعنوان در خوانش و تحلیل اشعار رزا جمالی با گزینش و گردآوری رضا شالبافان در شمارگان ۸۰۰ نسخه با قیمت ۲۸۵ هزار تومان در انتشارات ترنجستان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...