چاپ دوم کتاب «مونالیزای ادبیات: مقالاتی درباره‌ی هملت» به همت مهدی امیرخانلو و توسط نشر نیلوفر منتشر شد.

مونالیزای ادبیات: مقالاتی درباره‌ی هملت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ کتاب «مونالیزای ادبیات: مقالاتی درباره‌ی هملت» شامل مقالاتی است که درباره‌ی این نمایشنامه نوشته شده‌­اند و در میان آن­‌ها مقالاتی از تی. ­اس. الیوت، شاعر، نمایشنامه‌­نویس و منتقد ادبی شهیر بریتانیایی، و ژاک لکان، فیلسوف و روانکاو برجسته‌ی فرانسوی به چشم می­‌خورد. مهدی امیرخانلو، مترجم و گردآورنده‌ی این مجموعه مقاله‌ی تی. اس. الیوت با عنوان «هملت و معضلاتش» را انگیزه‌ی اصلی برای گردآوری این مجموعه معرفی می‌­کند.

در توضیح پشت جلد این کتاب آمده است: «نمایشنامه‌ی معروف هملت از شاهکارهای کلاسیک ادبیات جهان است که به قلم ویلیام شکسپیر آفریده شده است. این کتاب از آن دست شاهکارهای ادبی جهان به شمار می‌رود که تفسیرها و نقدهای گوناگونی بر آن نوشته شده‌ است. کتاب مونالیزای ادبیات: مقالاتی درباره‌ی هملت که با گزینش و ویرایش مهدی امیرخانلو گردآوری و تهیه شده، شامل ترجمه‌ی تعدادی از این تفسیرها و نقدهاست. مقالات این مجموعه همه، به‌جزء یکی از آن‌ها، برای نخستین بار است که به زبان فارسی ترجمه شده‌اند. این کتاب مجموعه‌ای است که از کنار هم گذاشتن داستان‌های مختلف هملت تشکیل شده است. حاصل کار مجموعه‌ای از بهترین نقدها و تفسیرها از اثر شکسپیر است که هم تحلیل نمایشنامه را دربرمی‌گیرد و هم تحلیل شخصیت اصلی و سایر شخصیت‌های آن را؛ و علاوه‌براین بی‌شک حامل ایده‌های بکری برای هر اجرای تازه از هملت خواهد بود. تنظیم مقالات برحسب ترتیب تاریخی آن‌هاست. فایده‌ی چنین ترتیبی گشودن چشم‌اندازی یکصدساله از سنت نقدنویسی ادبی در برابر خوانندگان است.»

این کتاب شامل یازده مقاله از نویسندگان خارجی است که با مقدمه‌ی مهدی امیرخانلو و خلاصه‌ای از نمایشنامه آغاز می‌شود. اولین مقاله‌ی کتاب، «هملت و معضلاتش»، نوشته‌ی تی. اس. الیوت است. دیگر مقالات کتاب مونالیزای ادبیات به ترتیب عبارت‌اند از: «مرگ همنت و ساختن هملت»، «هملت مونالیزای ادبیات»، «میل و تفسیر میل در هملت»، «اصالت شکسپیر»، «هملت قرون‌وسطایی خانواده پیدا می‌کند»، «فرفره»، «نظریه‌ی شبکه، تحلیل طرح هملت»، «سفارتخانه‌ی مرگ»، «آینه‌ای در برابر روح» و «هملت و ماخولیا». مقالات این کتاب آنگونه به تحلیل شخصیت­‌های نمایشنامه‌ی هملت می‌­پردازند که افق تازه­ای برای اجراهای تازه از این نمایشنامه‌ی معروف می­‌گشایند.

امیرخانلو در مورد ایده‌ی ترجمه‌ی این کتاب در قسمتی از مقدمه نوشته است: «در اسفند سال ۱۳۸۸ یعنی چهار صد و ده سال بعد از نخستین اجرای هملت، نویسنده این سطرها دانشجوی «ادبیات نمایشی» در مقطع کارشناسی ارشد بود و در یکی از کلاس­‌های نقد ادبی بحثی پیرامون شخصیت شناسی و تحلیل قهرمان‌های ادبی در گرفت. سپس دامنه‌ی بحث کلاسی به یک تحقیق و کنجکاوی شخصی کشیده شد و نخستین و مهمترین مورد مطالعه‌­ای که به ذهن رسید بلافاصله هملت بود. اولین تلاش‌ها برای یافتن مقاله‌­ای درباره‌ی هملت به زبان فارسی به ترجمه مقاله‌ی تى. اس. اليوت ختم شد. اولین سرنخ. اما همین و دیگر هیچ. پس ادامه جستجو به منابع انگلیسی و دنیای مجازی کشیده شد تا به زودی علت جستجو و هدف آن به کلی دگرگون شود. شاید اگر این شکاف حیرت انگیز نبود میان انبوه مطالب (نقد، تحليل، نقل قول، روز آمدسازی) به زبان انگلیسی و چند منبع پراکنده به فارسی، آن‌هم درباره‌ی مونالیزای ادبیات، آن مشغله‌ی شخصی هم که نهایتاً می‌توانست به «تکلیف آخر ترم» سر و شکل دهد، جایش را به ایده‌ی گردآوری مجموعه مقالاتی درباره هملت نمی‌­داد.»

در قسمتی ازاین کتاب ذیل مقاله‌ی «مرگ همنت و ساختن هملت» می­‌خوانیم: «نوشتن نمایشنامه‌­ای راجع به هملت در سال 1600 یا حوالی آن، نباید ایده‌ی خود شکسپیر بوده باشد. دست کم یک نمایشنامه – که هم­‌اکنون مفقود است – راجع به شاهزاده‌­ای دانمارکی که انتقام قتل پدرش را می­‌گیرد پیش از آن بر صحنه‌های انگلستان اجرا شده بود و آن‌قدر هم موفقیت‌­آمیز بود که اینجا و آنجا از طرف نویسندگان هم­دوره اقتباس شده باشد یا یادی از آن کرده باشند، جوری بود که انگار همه آن را دیده‌­اند یا دست کم درباره­‌اش می­‌دانستند.»

جورج ویلسون نایت نیز در مقاله‌ی خود تحت عنوان «سفارتخانه‌ی مرگ» درباره‌ی هملت اینچنین می­‌نویسد: «در نمایشنامه­‌های شکسپیر مرسوم است که مضمون اصلی بازتابی در رویدادها، اشخاص بازی و رهنمودهای دقیقِ فرعی که در نمایشنامه آمده‌­اند داشته باشد. حال، مضمون هملت مرگ است. زندگی که سدی در برابر فروپاشی درون قبر است و عشق که زندگی معشوق را نجات نمی‌­دهد. هر دو با تاکیدشان بر مرگ، به عنوان حقیقت اولای طبیعت، داغی بر ذهن هملت نهاده­‌اند، آن را به آتش کشیده‌­اند و با درد بسیار می‌­سوزانند.»

چاپ دوم کتاب مونالیزای ادبیات، با بهای 225 هزار تومان توسط انتشارات نیلوفر روانه‌ی بازار کتاب شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...