پنجره‌ای به سوی بخش‌های پنهان زندگی پزشکان | اعتماد


چاره‌ای نیست! باید بپذیریم که هرچه می‌گذرد فاصله پزشک و بیمار بیشتر و همدلی‌شان کمتر می‌شود. بیماران از بی‌توجهی پزشکان به درد و درمان‌شان گله‌مندند و پزشکان از ناسپاسی و توقع بیش‌ از حد بیماران! و لابد هر دو گروه به فضای خشک و بی‌روح حاکم بر روابط‌شان واقفند. اگر بتوان امید داشت در چنین اوضاعی ادبیات می‌تواند پلی باشد بین این دو گروه که گویی در دو سوی دره‌ای ایستاده‌اند و صدای همدیگر را نمی‌شنوند، شاید خواندن خاطر‌ه‌های یک پزشک باتجربه و آشنایی با وجوهی از روابط بین پزشک و بیمار، گامی باشد به سوی درک و همدلی.

نیمه پنهان پزشک» [What doctors feel : how emotions affect the practice of medicine]  دنیل افری [Danielle Ofri]

کتاب «نیمه پنهان پزشک» [What doctors feel : how emotions affect the practice of medicine] پنجره‌ای می‌گشاید به سوی بخش‌های پنهان زندگی پزشکان. راوی این کتاب دکتر دنیل اُفری [Danielle Ofri] است؛ پزشک امریکایی که سال‌ها در بیمارستان‌ دولتی نیویورک کار کرده و با بیماران مهاجر و بومی بسیاری مواجه بوده است. در بخشی از روایت شاهد درد و رنج پزشکی هستیم که با تصمیمی اشتباه بیمارش را از دست داده و احساس گناه می‌کند: «بخش مشکلِ کار قبول کردن مسوولیت نبود. قبلا این کار را کرده بودم. پس از آن واقعه، هفته‌ها مغزم را به خاطر بی‌کفایتی‌اش مجازات و خودم را به خاطر حماقتم سرزنش می‌کردم.» در جای دیگر پزشکی را می‌بینیم که صرفا به دلیل رفتار بیمارش توان همدلی با او را ندارد: «موفق نشدم با او همدلی کنم؛ نه‌تنها چون عصبانی بودم، بلکه به این علت که به نظرم متوقع می‌آمد. ظاهرا احساس می‌کرد می‌تواند وارد مطب شود و هرچه می‌خواهد تقاضا کند. آن لحظه به نظرم فردی ازخودراضی و بی‌فکر بود... آن‌روز همدلی من به واسطه احساساتی که میان من و بیمار شکل گرفت فلج شد و نمی‌توانستم آنچه زیر این پوسته وجود داشت ، بررسی کنم.»

نویسنده در فصل «سهم روزانه پزشک از مرگ» که یکی از بهترین بخش‌های کتاب است، نشان‌مان می‌دهد که رویارویی مداوم پزشکان با مرگ چه تاثیر ناگواری بر زندگی شخصی و رفتارشان با بیماران می‌گذارد: «سوگ و اندوه فراگیر بود. حتی زمانی که پزشکان بعد از کار به منزل می‌رفتند به لباس‌های آنها چسبیده بود و از زیر درِ اتاق بیماران به اتاق دیگر بیماران می‌خزید. سوگ تاثیری عمیق در این پزشکان داشت، در زندگی شخصی آنها هم نفوذ می‌کرد و توان آنها را کم می‌کرد.»

کتاب «نیمه پنهان پزشک» نوشته دکتر دنیل اُفری را افروز معتمد ترجمه و قطره آن را منتشر کرده است. این کتاب برای پزشکان و بیماران نوشته شده؛ یعنی برای همه!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...