تایتانیک در خاورمیانه | الف


خطر بی‌فکری گفتن ندارد. اما عرصه‌ی تفکر هم خالی از آفات نیست. لذا می‌بینیم که خود روشنفکران نیز آماج انواع اشکالات و ایرادات هستند. برای نمونه، یکی از استادان و نویسندگان وطنی می‌گوید تفکر باید بر اساس خشم و خروش و انزجار باشد. اما به نظر می‌رسد همان‌طور که عمل بر اساس خشم و خروش و انزجار به ثمر نمی‌نشیند، تفکر این‌چنینی هم در مسیر درستی قرار ندارد و به نتیجه‌ای مثبت نمی‌رسد. ظاهراً باید برعکس باشد؛ تفکر باید همراه با آرامش، تأمل، نظریات پخته و نوشته‌های سنجیده باشد. و البته که چنین چیزهایی کم‌شمارند. برای آشنایی با یک گفتمان روشنفکری که تأملات، نظریات و مکتوبات در آن سرشار از متانت و پختگی است، می‌توان به سراغ امین معلوف رفت.

 امین معلوف [Amin Maalouf] غرق شدن تمدن‌ها» [Le naufrage des civilisations].

ایرانیانِ اهل مطالعه امین معلوف [Amin Maalouf] را بیشتر با رمان «سمرقند» می‌شناسند. شخصیت اصلی این داستانِ جذاب خیام ایرانی است. این رمان، همانند سایر آثار معلوف، به زبان فرانسوی نوشته شده، اگرچه معلوف در اصل عرب‌زبان است. او همانند بسیاری از هم‌نسلانش از جنگ داخلی لبنان گریخت؛ هر کدام به سویی. معلوفِ مسیحی سال 1976 به فرانسه رفت و همان‌جا رحل اقامت افکند. از گزارش‌نویسی و روزنامه‌نگاری شروع کرد تا رسید به نویسندگی حرفه‌ای و تمام‌وقت. رمان‌های او مشهور است، اما او در اصل یک متفکر دردمند است که دغدغه‌ی فرهنگ و تمدن دارد. از بین رفتن آن‌ها او را می‌ترساند. از همه بیشتر دلبسته و دلباخته‌ی فرهنگ و تمدن خاورمیانه، سرزمین بزرگ و بلاخیز مادری‌اش، است. نوشتن رمان‌هایی مثل سمرقند نیز در همین چارچوب جای می‌گیرد؛ چراکه ایران یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین و مؤثرترین بازیگران ماجراهای خاورمیانه است. از این‌رو، در دیگر آثار و رمان‌هایش نیز ایران را می‌بینیم، از جمله همین کتاب «غرق شدن تمدن‌ها» [Le naufrage des civilisations]. فصل سوم کتاب، با عنوان «سال رویدادهای بزرگ»، به ایران می‌پردازد.

منظور از سال رویدادهای بزرگ، سال 1979 (1357) است که رخدادهایی شگفت‌انگیز و پیش‌بینی‌نشدنی در آن به وقوع پیوست که چه‌بسا مهم‌ترین‌شان انقلاب اسلامی بود که معلوف درباره‌اش می‌گوید: انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی «بازتاب‌های معناداری در کل سیاره‌ی زمین داشته است.» سال 1979 برای معلوف سالی عجیب و غریب است، زیرا در آن سال جریان‌های محافظه‌کار انقلابی شدند! دو مورد در رأس قرار می‌گیرند: نخست‌وزیری مارگارت تاچر در انگلستان و انقلاب دینی ایران. معلوف هر دو مورد را انقلاب‌هایی محافظه‌کارانه می‌داند؛ زیرا در هر دوی آن‌ها نوعی رجوع به سنت و گذشته محوریت دارد. البته در همان ایام اتفاقات ریز و درشت جالب دیگری هم در خاورمیانه و هم در سایر نقاط جهان رخ داد که معلوف نکاتی بسیار حیرت‌انگیز درباره‌ی آن‌ها رو می‌کند. در آن زمان محافظه‌‌کاران در اقصی نقاط دنیا به قدرت رسیدند: دن شیائوپینگ در چین، ژان پل دوم در رأس کلیسای کاتولیک، رونالد ریگان در آمریکا و... .

بخش اول، «بهشتی در آتش»، ماجرای سال‌های دهه‌ی پنجاه و شصت میلادی را روایت و بررسی می‌کند. در آن سال‌ها مصر و لبنان که در دوران طلایی خود به سر می‌بردند، دچار آشوب‌هایی سخت شدند که حقیقتاً و مجازاً آن‌ها را به آتش کشید. معلوف چندوچون آن‌ها را می‌کاود.

بخش دوم، «ملت‌های در حال نابودی»، با محوریت مسئله‌ی فلسطین و پیامدهای گسترده‌ی آن در کل منطقه‌ی خاورمیانه و همه‌ی کشورهای عربی-اسلامی است. تجربه‌ی مشکلات و مصائب سال‌های دهه‌ی شصت و هفتاد تاکنون برای این ملت‌ها نه ثمربخش بوده و نه نویدبخش. چرا این ملت‌ها رو به نابودی می‌روند؟

بخش چهارم و پایانی، «دنیایی در حال تجزیه»، نگاهی کلی، کلان و از بالا به گذشته، حال و آینده خاورمیانه و جهان است. در این بخش تأملاتی دلکش و دلسوزانه را به تماشا می‌نشینیم. هشدارها یکی پس از دیگری جلوی خواننده سر برمی‌آورند.

این کتاب با دغدغه‌ی خاطری ناظر به خاورمیانه نوشته شده، اما فراتر از تمدن خاورمیانه می‌رود و معلوف همه‌ی تمدن‌ها را در خطر می‌بیند، حتی تمدن ظاهراً مستحکم غرب مدرن را. همه‌ی تمدن‌ها در خطر غرق شدن هستند. واگویه‌ی مفصل معلوف در این زمینه، یعنی همین کتاب، چه‌بسا واکنشی به همین ترس هولناک باشد. اما این ترس نباید باعث انفجار هیجانات و عواطف باشد، بلکه باید تأمل برانگیزد. لذا در وهله‌ی اول، از همه مهم‌تر تفکر است. معلوف می‌نویسد: «هشدار دادن، توضیح دادن، تشویق کردن، آگاه کردن، نه‌تنها لازم بلکه ضروری است. و باید آن را بدون خستگی، بدون خودپسندی، بدون دلسرد کردن و مخصوصاً بدون کج‌خلقی انجام داد. پیوسته باید به خاطر داشت که مصیبت‌هایی که در روزگار ما پدید می‌آیند، نتیجه‌ی درهم‌تنیدگی عوامل بی‌شماری است که سازوکارهایش را هیچ‌کس کنترل نمی‌کند و همه‌ی ما، فقیر و ثروتمند، ضعیف و قوی، حکومت‌شوندگان و حکمرانان، خواه آن را بخواهیم یا نخواهیم، تعلقات‌مان، خاستگاه‌ها یا عقایدمان هرچه باشند، به سوی آن کشیده می‌شویم.»

نباید گمان کنیم که معلوف، مشابه دیگر روشنفکران این منطقه، خاورمیانه را دست‌کم می‌گیرد و توی سرش می‌زند. برعکس، اشکال او برعکس است: چرا خاورمیانه اعتمادبه‌نفس لازم را ندارد و در مقابل غرب خود را می‌بازد؟ برای نمونه، «کشورهای خاورمیانه تصور می‌کنند که قدرت‌های بیگانه قادر مطلق‌اند و ایستادگی در برابرشان بیهوده است. گمان می‌کنند میان آنان تبانی وجود دارد و بازی روی اختلافات‌شان بی‌فایده است. مطمئن هستند که آنان برای آینده‌ی ملت‌ها طرح‌های دقیقی دارند که نمی‌توان تغییر داد، و تنها باید سعی کرد آن‌ها را حدس زد؛ از این‌رو، کمترین بیانه‌ی یک مشاور دون‌پایه‌ی کاخ سفید انگار که حکم خدا باشد، مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد.»

همان‌طور که از این نمونه‌ها می‌توان استنباط کرد، معلوف پختگی، اعتدال، انصاف، همه‌جانبه‌نگری، ملاحظه‌ی محدودیت‌ها و شرایط را در نظر می‌گیرد و به همین دلیل نقدهایش منصفانه و مشفقانه است. مجموع این ویژگی‌ها باعث شده که این کتاب نمونه‌ای عالی باشد برای تأملات و نوشته‌های روشنفکری. تأملات و مکتوباتی که مقصدشان آگاهی‌بخشی و برانگیختن افراد برای اصلاح و بهبودی است. بله، باید کاری کرد، اما بعد از این نوع تفکر انتقادی و نگاه بی‌طرفانه و غیرمتعصبانه. به تعبیر خود معلوف، «مهم این است که با آرامش اندیشید، گزینه‌های موافق و مخالف را خوب سنجید، سپس باصرفه‌ترین راه را انتخاب و با عزمی جزم آن را پیگیری کرد. در ادامه‌ی راه بگذارد فقط عقلش راهنمایش باشد، نه بدخلقی‌اش، نه جاروجنجال محیط اطرافش، و مخصوصاً سعی کند پرسش‌های خوب درباره‌ی تصمیم‌اش مطرح کند. نه پرسشی مثل این: "آیا حق داریم به زور متوسل شویم؟" که پاسخش لزوماً "بله" است. و نه مثل این: "آیا دشمن ما سزاوار حمله‌ی شدید است؟" که پاسخ این هم "بله" خواهد بود. بلکه پرسش‌هایی از این دست: "آیا بردن نبرد به سطح نظامی به نفع ماست؟"، "آیا پیامدهای توسل به زور امروزه به نفع ماست یا به نفع دشمنان ما؟"، چنین پرسش‌هایی ایجاب می‌کند امکانات در اختیار، تناسب قوا و غیره را به‌درستی ارزیابی کرد.»

در کل، باید بگویم که این کتاب بسیار جذاب و خواندنی است. جذابیت یک رمان خوب و آموزندگی یک اثر اجتماعی-سیاسی-تاریخی را هم‌زمان در بردارد و یک‌جا به مخاطبان پیشکش می‌کند. هر چهار بخش از اپیزودهایی کوتاه تشکیل شده‌اند که نویسنده تجربه‌های شخصی خود را در ضمن روایت و تحلیل و تفسیر می‌گنجاند، طوری که هر اپیزود را تبدیل به جستار روایی کوتاه و جذابی می‌کند که خواننده را جذب خود می‌کند و او را قدم‌به‌قدم دنبال خود می‌کشد. خوانندگان از مطالعه‌ی این کتاب احساس‌هایی دوگانه و متضاد را تجربه خواهند کرد؛ هم لذت خواهند برد و هم دریغ خواهند خورد. غرق شدن تمدن‌ها جزو آثار اخیر امین معلوف است. دکتر نیک‌گهر، پیش از این، سه کتاب دیگر از معلوف ترجمه کرده بود. لذا سبک و نثر معلوف را به‌خوبی می‌شناسد و ترجمه هم رسا و روان است.

یک نکته‌ی غم‌انگیز همراه این کتاب است. مترجم فاضل و پرکار جناب آقای دکتر عبدالحسین نیک‌گهر در مقدمه‌ی خود اعلام می‌کند که به‌علت بالارفتن سن به کار خود در عرصه‌ی ترجمه پایان می‌دهد و این کتاب آخرین ترجمه‌ی اوست. هرچند پنجاه کتابی که ترجمه کرده است آن‌قدر کارنامه‌ی او را پروپیمان می‌کنند که تا همین‌جا هم علاقمندان را برای آینده نیز مرهون کارهای خود کرده است. او دکترای جامعه‌شناسی خود را از سوربن پاریس گرفته و لذا با فضای فکری-فرهنگی فرانسه آشنایی دست‌اول دارد. وی از معدود اندیشمندانی است که در عرصه‌ی ترجمه از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه می‌کند و قشر دانشگاهی و طبقه‌ی فرهیخته را از کتاب‌هایی متمایز محظوظ کرده است؛ کتاب‌هایی که هم برای فرهنگ فردی و هم برای خرد جمعی بسیار مفیدند. متشکریم آقای نیک‌گهر، متشکریم!

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...