هفتمین شماره از مجله «فرهنگ‌بان» ویژه ویلیام فاکنر، نویسنده و شاعر امریکایی منتشر شد.

فرهنگ‌بان ویژه ویلیام فاکنر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این شماره از «فرهنگ‌بان» با مطالبی چون: «سال‌شمار زندگی ویلیام فاکنر» از مهدی هوره و «مرثیه‌خوان زوال جنوب: مروری بر آثار ویلیام فاکنر» از مشیت علایی همراه است.

همچنین در بخش «از ویلیام فاکنر»، ترجمه‌هایی چون «خطابه نوبل» از مهرداد رحیمی‌مقدم، «راست‌قامتان (داستان)» از صفدر تقی‌زاده، «گذشته هرگز تمام نمی‌شود» از علی بهروزی، «درباب نویسندگی» از علی خزاعی‌فر، «درباره نقد» از محمد دهقانی، «به جوانان ژاپن» از احد علیقلیان، «سخنی با نویسندگان جوان» از وحید روزبهانی، «آلبر کامو» از مهرداد رحیمی‌مقدم، «درباره پیرمرد و دریا» از مهرداد رحیمی‌مقدم، «اشعار قدیمی و نوزاد: یک زیارت» از حنیفا پیلوار، «گفت‌وگو با ویلیام فاکنر» از صفدر تقی‌زاده و محمدعلی صفریان و «نامه‌های فاکنر» از شکوفه میبدی و «فاکنر در دانشگاه» را نیز به قلم حمیده نوروزیان می‌خوانیم.

در بخش «آثار ویلیام فاکنر» هم مطالبی از احمد اخوت، جان لانگ‌لی (با ترجمه صالح حسینی)، لزلی فیدلر (ترجمه پوریا کاظمی)، ادموند ویلسون (با ترجمه وحید روزبهانی)، جین استوارت (با ترجمه زهرا جلال‌زاده)، جیمز برنم (با ترجه نرگس حسن‌لی)، اولین اسکا (با ترجمه امیر یداله‌پور)، آندره مالرو (با ترجمه مازیار مهیمنی)، گراهام گرین (با ترجمه محمود حبیبی)، والری لاربو (با ترجمه گلنار گلناریان)، کنراد ایکین (با ترجمه پیمان چهرازی)، روپرت پن ‌وارن (با ترجمه فاطمه گلابی‌زاده)، دونالد دیویدسون (با ترجمه مهرداد رحیمی‌مقدم)، ارل برنی (با ترجمه منیره اله‌بخش)، کسی سپ (با ترجمه کاظم فیروزمند)، مکسول گایزمر (با ترجمه پوریا کاظمی) و محمدناصر احدی آمده است.

همچنین در بخشی از یادداشت سردبیر این شماره از «فرهنگ‌بان» نوشته مرتضی هاشمی‌پور می‌خوانیم: «بزرگ‌ترین خصیصه ستوده فاکنر این است که کار خود را، نوشتن را، جدی گرفت. سخت‌کوش بود و نه به ستایش علاقه‌مندانش دل‌خوش بود و نه با نکوهش منتقدانش دل‌سرد شد. او نیک می‌دانست که باید استوار در راهی که انتخاب کرده گام بردارد تا به مطلوبش برسد. در بررسی آثار فاکنر کاملاً مشخص است که آگاهانه از شگردهای داستان‌نویسی استفاده می‌کند و مخاطبانش را در نظر دارد. او روی خوشی به منتقدان آثارش نشان نمی‌داد و معروف است که هرگز نقدهای آثار خود را نخواند. با این ‌همه از میان سخنانش معلوم است در برابر نقد یک‌سر بی‌اعتنا نیست. توانایی‌هایش در داستان‌نویسی و خلق آثار درخور او را به شهرتی عالم‌گیر رساند. در سال 1950 جایزه نوبل را به‌دست آورد و در خطابه‌ای که سراسر ستایش انسان و فراخوانی به امیدواری بود، سیمایی متفاوت از فاکنر داستان‌نویس نمایان کرد. داستان‌های فاکنر از رنج و فقر و تبعیض سخن می‌گفت امّا در سخنانش در آکادمی سوئد مژده پیروزی انسان را سر داد. فاکنر در چند جا هدف زندگی را رسیدن به سه چیز دانسته است: زن، پول و افتخار. او معتقد است این سومی دو تای اول را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

در مجموعه‌ای که پیش رو دارید سعی کردیم تا آن‌جا که امکانات اجازه می‌دهد وجوه شخصیت و میزان کامیابی او را در داستان‌نویسی نشان دهیم. به همین دلیل در این ویژه‌نامه فاکنر مانند اسطوره معرفی نشده و در میان نقدها از ضعف‌های کارش نیز سخن گفته شده است.»

................ هر روز با کتاب ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...