درباره علیرضا نادری به مناسبت مرور آثارش در جشنواره تئاتر مهر | اعتماد

با شنیدن نام علیرضا نادری به یاد نمایشنامه‌هایی بزرگ چون: «كوكوی كبوتران حرم، سعادت لرزان مردمان تیره‌روز، پچ‌پچه‌های پشت خط نبرد» و... می‌افتیم؛ نمایشنامه‌هایی كه به‌حق در ردیف ادبیات نمایشی‌ فاخر ایران قرار دارند. وجه ممیزه آثار علیرضا نادری، نوع نگاه منحصر به فرد او به مساله‌ای چون جنگ‌ است. موضوعی كه نادری با پشتكار تمام توانست آن را با نوعی نگاه دیگر در هنر نمایش كشور رواج‌ دهد. كسانی كه نمایشنامه‌ای چون«چهار حكایت از چندین حكایت رحمان» را خوانده باشند، بدون شك دریافته‌اند كه نویسنده ‌از آن دست نویسندگانی نیست كه از دور دستی برآتش جنگ داشته ‌باشد بلكه حس ملموس حاكم بر این نمایشنامه نشان‌دهنده درك و حس جنگ از فاصله‌ای بسیار نزدیك‌ است.

اجرای صحنه‌ای این نمایشنامه‌ كه اتفاقا برای همیشه در ذهن مخاطبان جدی هنر تئاتر جا خوش كرده و در ردیف بهترین‌ها در این زمینه است نشان ‌می‌دهد كه هنرمندی چون علیرضا نادری نه به عنوان یك تقدیس‌گر جنك بلكه به عنوان ناظری بی‌طرف، به روایتی چندسویه رسیده و توانسته اعم دغدغه‌های خود را در قالب ذهنیت چند شخصیت‌ پرتوان ارایه كند. به تعبیری ساده می‌توان نادری را به عنوان یك استاد در پیوند مسائل‌ اجتماعی و مسائل عقیدتی به رسمیت شناخت زیرا او با پرورش چند شخصیت در نمایشنامه «كوكوی كبوتران حرم» هنگامه‌ای از شخصیت‌پردازی به راه می‌اندازد كه در نوع خود بی‌نظیر است. نادری توانایی آن را دارد كه همزمان چند روایت نمایشی را با تكیه بر چند شخصیت‌ بیافریند. كوكوی كبوتران حرم روایت سیالی از ذهنیت درونی و بیرونی زن‌هایی‌ است كه به نیت زیارت به شهر مشهد رفته‌اند و در این میان در جمع ‌دوستانه خود به واگویه‌هایی دست‌ می‌زنند كه هركدام از این واگویه‌ها مستعد زایش درامی‌ دیگر هستند. درباره نادری باید گفت كه هنرمندی كم‌فروش نیست و دیدن یا مطالعه یكی ازكارهایش، مخاطب را تا مدتی مدید در لذتی از جنس نگاه هنری فرو می‌برد.

علیرضا نادری در نمایشنامه‌هایش شعار نمی‌دهد و در بوق ایدئولوژی خاصی نمی‌دمد. او حرف خودش را به راحت‌ترین شكل ممكن می‌زند و هنرش در این است كه با همین سادگی، آرمان‌هایش را هم فریاد می‌زند، همان‌گونه كه در نمایشنامه مثال‌زدنی «سعادت لرزان مردمان تیره‌روز» این‌كار را كرده است. نكته جالب توجه در این نمایشنامه، ایجاد نوعی نگاه از جنس نگاه اومانیستی ‌است. نگاهی انسان‌محور كه استاد «اكبررادی» از آن به عنوان نوع نگاه «میلری» نام برده است. همان‌گونه كه گفته ‌شد، نادری را نمی‌توان در چارچوبی خاص از نگرش به پیرامون جای داد. نادری از آن ‌جمله هنرمندانی ‌است كه می‌تواند با كمترین توجه به اطراف، اثری خلق كند كه هم لذت هنری را در خود داشته باشد و هم تلنگری از نوع دغدغه‌های اجتماعی. سوژه‌های نادری در پرورش شخصیت، ‌معمولا افرادی عادی هستند كه اتفاقا در حاشیه ‌اجتماع زندگی می‌كنند.خبر خوب برای علاقه‌مندان آثار نادری این‌ است كه در حاشیه برگزاری جشنواره تئاتر مهر، بخش مسابقه نمایشنامه‌خوانی با هدف مرور این نمایشنامه‌نویس برگزار می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...