گابریل گارسیا مارکز نویسنده‌ی "صد سال تنهایی" و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل به همراه چند چهره‌ی مطرح جهان در فیلم مستندی که درباره‌ی فیدل کاسترو رئیس جمهور پیشین کوبا ساخته شده حضور یافت.

به گزارش مهر؛ به نقل از سی‌بی‌سی ، در این فیلم مستند که به وسیله‌ی فیلمساز آمریکایی استرلا براوو ساخته شده علاوه بر مارکز، با هنک آرون بازیکن بیس‌بال و چند شخصیت بین‌المللی درباره‌ی کاسترو مصاحبه شده‌ است.

براوو در این فیلم با مصاحبه با روزنامه‌نگاران و ساکنان محلی هاوانا و افراد برجسته سعی دارد تا حد ممکن به شخصیت کاسترو نزدیک شود. در این فیلم اکثر افراد بر اشتیاق کاسترو به آشپزی و برخی ظرافتهای شخصیتی وی تاکید کرده‌اند.

کاسترو بعد از بحران سلامتی در سال 2006 از خواندن داستانهای مارکز به مطالعه‌ی رمانهایی مثل دراکولای برام استوکر سوق پیدا کرده ‌است. خود دراین‌باره می‌گوید: این کتاب نمی‌گذارد من بخوابم.

وی از شخصیتهای سیاسی جهان معاصر است که درباره‌ی او همواره نظرات متفاوت و گاه متضادی شنیده و خوانده می‌شود. با وجود تمام دیدگاهها گابریل گارسیا مارکز یکی از دوستان صمیمی وی محسوب می‌شود که در طول سالها بارها از کوبا و شخص کاسترو دیدار کرده و با وی درباره‌ی مسائل مختلف از جمله سیاست و ادبیات سخن گفته ‌است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...