موزه ملی قطر پس از ۱۸ سال و صرف هزینه ۴۳۴ میلیون دلاری با معماری مدرن در قلب شهر دوحه افتتاح شد.

به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، موزه ملی قطر که با الهام از رز صحرایی توسط «ژان نوول» معمار نامدار فرانسوی طراحی شده است و یکی از چشمگیرترین سازه‌ها در میان ساختمان‌هایی است که در طول چند سال اخیر در کشور قطر به عنوان میزبان جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ ساخته شده است.

ورودی این موزه را ۱۱۴ مجسمه فواره‌ای در یک دریاچه به طول ۹۰۰ متر تشکیل می‌دهد و سقف منحنی موزه ملی قطر را که شبیه به یک پازل بسیار بزرگ است را ۷۶ هزار پنل در ۳۶۰۰ شکل و اندازه متفاوت تشکیل داده است.

ساختمان این موزه یکی از اولین بناهایی است که مسافران با ورود به فرودگاه پایتخت قطر مشاهده می‌کنند. «ژان نوول» معمار این بنا نیز عنوان کرده است: این ساختمان باید یک نماد باشد و بنابراین باید جایگاه و وقار بسیار بالایی داشته باشد و نمی‌تواند ساختمانی با طراحی ضعیف باشد. هدف ما ساخت بنایی نمادین و ایجاد یک جاذبه گردشگری بوده است.

این معمار فرانسوی دو سال پیش نیز طراحی موزه لوور در کشور همسایه و رقیب یعنی امارات متحده عربی را بر عهده داشت.

موزه ملی قطر علاوه بر ارزش‌های معماری و فرهنگی یک بیانیه سیاسی نیز از سوی قطری‌ها محسوب می‌شود و به جمع بناهای شکوهمند در این کشور از جمله کتابخانه ملی و موزه هنرهای اسلامی اضافه شده است.

بازدیدکنندگان از موزه ملی قطر با گذر از گالری‌های دائمی این موزه با تاریخچه کشور قطر از دوران قبل از تاریخ تا دوران مدرن و تبدیل شدن به یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا آشنا می‌شوند و برای تماشای کل موزه نیاز به پیاده‌روی ۱.۵ کیلومتری دارند.

تاریخ طبیعی صحرای قطر و خلیج فارس، آثار تاریخی به جامانده از بادیه‌نشین‌ها، نمایشگاه‌های تاریخی از جنگ‌های قبیله‌ای، و ایجاد کشور قطر و در نهایت کشف نفت و دوران مدرن از جمله بخش‌های موزه ملی قطر هستند که شامل ۸ هزار شی‌ء باستانی، المان‌های معماری، میراث‌های خانوادگی، انواع بافت‌ها و منسوجات و لباس‌ها، جواهرات، هنرهای تزئینی، کتاب و اسناد تاریخی می‌شود.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...