شماره نهم و دهم «فرهنگ‌بان» منتشر شد.

 

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این شماره با سخن سردبیر، مرتضی هاشمی‌پور آغاز می‌شود و بخش «اقتراح: ایران در قرنی که گذشت» با این مطالب همراه است: «قرنی که گذشت، اما چه گذشتنی» نوشته کاوه بیات و «سکولاریزاسیون، فرایندی طبیعی یا سیاستی اراده‌گرایانه و یا هر دو؟» نوشته علیرضا مناف‌زاده.

«شمه‌ای دیگر از داستان مصاحب و مینوی» نوشته محمد دهقانی در بخش ارمغان مینوی، «جامعه‌پذیری فساد دانشگاهی و بازتولید و بسط فساد» از داود حسینی ‌هاشم‌زاده در بخش دانشگاه، «ایران و اَنیران: شکل‌گیری یک افسانه» نوشته دیک دِیویس با ترجمه عبدالوحید بیات و «شهر گمشدگان» نوشته الیاس خوری با ترجمه رامک رامیار در بخش نظرگاه، «مسئله‌شناسی چیست؟» از میشل مه‌یر با ترجمه مازیار مهیمنی و «انسان وجودی شبهه‌انگیز» نوشته ژیل دلوز با ترجمه فرزاد سلامی‌فر در بخش فلسفه و «اعتصاب دانش‌آموزان دبیرستان‌های تهران: ۲۰ دی ‌۱۳۳۸» از محمدحسین خسروپناه، «روزنامه خرّم؛ ارگان نوکرها» نوشته سیّدفرید قاسمی و «ریشه‌های انقلاب» از ایی. ایچ. کار با ترجمه محمود حبیبی در بخش تاریخ درج شده‌اند.

«بزرگ‌شاعرِ بارقه‌هایِ کوچک؛ به یاد سعدی یوسف» نوشته موسی اسوار، «سگِ امیلی دیکنسون» نوشته احمد اخوت، «ملاحظاتی درباره قریحه طنز کافکا» نوشته دیوید فاستر والاس با ترجمه پوریا کاظمی و «شیطان؛ تصویر انسان در جدالی بی‌پایان با سرنوشت نافرجام خویش» از راضیه فیض‌آبادی مطالب بخش زبان و ادبیات و «من پسرتان نیستم، من کسی نیستم که بشناسید» نوشته جویس کارول اوتس با ترجمه امیرمحمد شیرازیان و «جنگ در حمام» نوشته مارگارت اَتوود با ترجمه نازنین عظیمی هم از مطالب داستان این شماره از «فرهنگ‌بان» هستند.

ایران در جهان این شماره نیز با مطلبی از محسن شجاعی با عنوان «ایران ساسانی نتیجه ۶۰ سال پژوهش» همراه است.

همچنین در بخش معرفی و نقد کتاب «فرهنگ‌بان» این مطالب را می‌خوانیم: «یک کارگاه ترجمه خیلی خوب» نوشته مجید ملکان، «کتابی آموزنده برای ویراستاران و سودمند برای صنعت نشر» از حمیده نوروزیان، ««خداپرستان سوسیالیست» و خوانش سوسیالیستی از اسلام» نوشته سیّدقاسم یاحسینی، «درباره عشق» از شاهرخ زبردست، «معرفی کتاب سینمای تئوآنجلوپولوس» از مهتاب مقدم‌نیا، «ضد انقلاب و دست‌های پنهان» از محمدمهدی هاتف، «آیین‌ها و باورهای زردتشتی و زروانی در منظومه «ویس و رامین»» از آناهید خزیر و «طنزآور؛ مجله‌ای که باید آن را جدّی گرفت» نوشته روزبه شکیبا.

در بخش یادبود این شماره هم این مطالب چاپ شده‌است: «این سو و آن سوی نرده‌ها (یاد محمدرضا باطنی)» نوشته حسین سامعی، «جلال ستاری و هنر نمایش (یاد جلال ستّاری)» از جمشید ملک‌پور، «زیر این ماه توان خواند و گریست (یاد منصور اوجی)» از لعیا یوسفی، «خاموشی شاعر مهاجر (یاد اسماعیل خوئی)» نوشته سپیده نیک‌رو،‌ «مترجم توانا و انتخاب‌های خوبش (یاد صفدر تقی‌زاده)» از حمیده نوروزیان و «زنی مدافع حقوق زنان (یاد نوال سعداوی)» نوشته احسان موسوی خلخالی.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...