ششمین گاهنامه‌ «نقد کتاب کودک» با گرامی‌داشت یاد خادمان تازه‌ درگذشته‌ ادبیات کودک و نوجوان، محمدرضا حکیمی، محمدسرور رجایی و فرشته طائرپور منتشر شد.

ششمین گاهنامه‌ نقد کتاب کودک»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، در این شماره از این گاهنامه منتقدانی چون زهرا آدینه، سودابه امینی، زهره بصیری، زیبا علی‌خانی، پروانه شیرازی، مریم شیرازی، سمانه عسکری، مهدی عصاره، رامونا میرحاجیان مقدم، سعید ناجی و ... آثار منتشرشده‌ کودک و نوجوان را به بوته‌ نقد گذاشته‌اند.

همچنین نیره سادات هاشمی و زهره مسکنی گزارش‌هایی در خصوص آثار منتشرشده و اخبار حوزه‌ کودک و نوجوان ارائه کرده‌اند.

بخش پایانی گاهنامه شامل بیانیه‌های تشکل‌ها و مراکز ادبیات کودک و نوجوان در واکنش به حوادث جاری موثر بر زندگی کودکان و نوجوانان و بخش یادداشت‌ها شامل بازنشر نوشته‌هایی از علی‌اصغر سیدآبادی، فریبا کلهر، روح‌الله مهدی‌پور، سیداحمد میرزاده و... است.

گاهنامه‌ «نقد کتاب کودک» را نشر آرون در ۳۰۰ صفحه و با قیمت ۸۵۰۰۰ تومان منتشر کرده و نسخه الکترونیک آن در نرم‌افزارهای طاقچه و کتابراه قابل‌دریافت است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...