نقد تجدد و فلسفه و عرفان مصطلح اسلامی دلمشغولی مهدی نصیری در دو دهه اخیر بوده و با رسانه‌ای کردن این مباحث در ترویج و توسعه نگاه کلامی نقش موثری داشته است. نصیری می‌گوید اخباری گری برچسبی است که کسانی برای ساده سازی مسائل مطرح می‌کنند. او می‌گوید نگاه کلامی به سبب استدلال ها و منطق عقلی و متقن درونی خود توانسته بخشی از طلاب و روحانیون را جذب خود کند. اما او در سالهای اخیر کتابی به نام «عصر حیرت» نوشته است، گرچه این کتاب در فرایند انتشار است اما در 23 بهمن ماه در کتابسرای طه واقع در قم، با جمعی از طلاب و دانشجویان به مدت سه ساعت و نیم به طرح محتوای این کتاب پرداخت.

نصیری با دو مقدمه ادعای خود را طرح می‌کند:

الف: در دوره غیبت، در فراتر از مسلمات دین و مذهب دسترسی به علم مقدور نیست و اغلب بر مبنای ظنون، نظریه پردازی و عمل می‌شود و به همین جهت عموم مسائل از جمله مسائل سیاسی و اجتماعی معرکه آرا است. در چنین شرایطی ادعای دسترسی به اسلام ناب در فراتر از مسلمات و مسائل اختلافی، امری پذیرفتنی نیست. البته هر عالم و مجتهدی می‌تواند از دیدگاهها و استنباطات خود دفاع کند و در عرصه عمل نیز پی گیر تحقق آن باشد. نصیری می‌گوید از نتایج این نگاه این است که باید سلایق و قرائتها و اجتهادات روشمند گوناگون همدیگر را در همه موضوعات فقهی و کلامی و سیاسی و ... به رسمیت بشناسند و با هم گفتگو و مدارا کنند. مثلا اگر چه از نظر متکلمان شیعه، حکمت متعالیه تعارض صریح و اساسی با مبانی قران و سنت دارد اما این بدان معنا نیست که فیلسوفان و عرفای شیعه را تکفیر کنیم و یا حتی نسبت سوء نیت و تخریب دین به آنها بدهیم.

او می‌گوید آنچه من در باره بی انصافی در نقد نظری و معرفتی مرحوم بازرگان گفتم دقیقا ناظر به همین مبناست. یعنی اگر چه بنده هم ساینتیسم زدگی بازرگان را در تبیین مسائل دینی و تفسیر قران نقد و رد می‌کنم اما این بدان معنا نیست که بازرگان را فردی بدانم که عامدانه و از سر علم می‌خواسته به دین ضربه بزند و یا در آن انحراف ایجاد کند.

ب. نصیری، تجدد و نسبت آن با دین و سنت را از مهمترین مسائل نظری و کلامی و فقهی یک قرن اخیر می‌داند و از حوزه های علمیه گله می‌کند که چرا حتی در حد یک جزوه صد صفحهای در باره این رویداد مهم تاریخ معاصر در متون درسی طلاب گنجانده نشده است. نصیری معتقد است که تجدد و مدرنیته چنان تحولات تمدنی و به تعبیر او شوره زار تمدنی ایجاد کرده که دیگر امکان اجرای مطلوب بسیاری از احکام فقهی و شرعی وجود ندارد و در حالی که حوزه ها و حلقه های فقهی ما از این مهم غافلند به عبث سخن از تحول در احکام اولیه فقه برای انطباق با مقتضیات زمانه می‌گویند. او به عنوان مثال می‌گوید بانکداری یک امر مدرن است که بدون توجه به ماهیت ربوی آن چهل سال است سخن از بانکداری اسلامی گفته ایم که تقریبا هیچ حاصل راهگشایی نداشته وای کاش این همه هزینه صرف این می‌شد که چطور بر سودهای هنگفت و لجام گسیخته بانکداری در ایران لگام زده شود و مانند بسیاری از کشورهای دیگر معقول تر شود.

نصیری از مباحث خود این نتیجه را می‌گیرد که یکی به دلیل غیبت امام معصوم که امکان دسترسی به احکام واقعی خداوند را بر ما به شدت سخت می‌کند و دیگر به دلیل شوره زار تمدنیای که مدرنیته ایجاد کرده نمی توان و نباید از حکومت و تمدن تراز اسلامی سخن گفت. آنچه نصیری از آن دفاع می‌کند این است که ما در شرایط کنونی تنها باید به اندازه وسع و توان محدودمان ادعای اسلامی بودن و اسلامی شدن حکومت و جامعه را داشته باشیم و از بلند پروازی در دینی کردن جامعه دست برداریم که نه به نفع دین است و نه به نفع جمهوری اسلامی.

نصیری می‌گوید یکی از نتایج حرف من این است که جمهوری اسلامی موظف به اجرای احکام اسلامی به هر بهایی و تحت هر شرایطی و لو آن که نتیجه معکوس بدهد نیست. او می‌گوید اگر مثلا در یک بررسی کارشناسانه ثابت شود که مواجهه کنونی با مساله حجاب اثر مفیدی ندارد و بلکه فاصله گیری از حجاب را تشدید می‌کند، ما دلیلی شرعی و عقلی برای پی گیری این رویه نداریم.

از نظر نصیری تشخیص این مسائل به عهده خرد و کارشناسی جمعی در قالب مجلس شورای اسلامی یا مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا حتی شورای نگهیان می‌تواند باشد. نصیری در این نگاه خود دغدغه حفظ جمهوری اسلامی و عدم ایجاد فاصله بین نظام با طیفهای وسیعی از مردم و جوانان را دارد و معتقد است اگر آرمان گرایی ما واقع بینانه نباشد و به درهای بسته بخورد، دو جریان تقویت خواهد شد: یکی جریانی که از اساس مخالف تشکیل حکومت دینی در عصر غیبت بوده و دیگر جریان سکولار مدرن که برای دین و ایدئولوژی هیچ شان و جایگاهی در امر حکومت و سیاست قائل نیست.

................ هر روز با کتاب ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...