روایات شیخ طناز اهل تصوّف | الف


سید مهدی شجاعی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های ادبیات معاصر ایران به ویژه در شاخه‌ی ادبیات دینی است. شجاعی دانش‌آموختۀ رشته تئاتر و ادبیات نمایشی است و نویسندگی و روزنامه‌نگاری را از سال ۵۸ آغاز کرده است. مدیریت مجلاتی چون رشد جوان و انتشارات برگ و مسئولیت صفحه فرهنگی روزنامه جمهوری اسلامی و سردبیری ماهنامه «صحیفه» از سوابق او در حوزۀ نشر محسوب می‌شود.

از کرامات شیخ ما سیدمهدی شجاعی

شجاعی آثار متعددی در قالب‌های مختلف ادبی و هنری نظیر داستان، رمان، فیلمنامه و نمایشنامه‌ دارد. «کشتی پهلو گرفته»، «پدر، عشق و پسر» و «آفتاب در حجاب» از پرفروش‌ترین کتاب‌های او با مضمون مذهبی به شمار می‌آیند. اینک شجاعی در اثر جدید خود به سراغ یک شیخ متصوفه رفته و پنج داستان کوتاه دربارۀ این شخصیت را در مجموعه ‌داستان «از کرامات شیخ ما» روانۀ بازار کتاب کرده است. «در باب هدایت آنام کالانعام و ناسپاسی و قدرنشناسی خلایق مر شیخ را»، «در باب اجرای عدالت و ما یتعلق به»، «در باب پیش‌گویی حضرتش، قحطی و خشکسالی را»، «در باب رشوه و راشی و مرتشی و اهتمام حضرتش به برخورد قاطعانه تا اعدام و انهدام» و «شیخ در پاورقی در باب دلیل تأخیر در پرداخت به قبض» عناوین این پنج داستان است که با محوریت قهرمان و فضاهایی مشابه شیخ را از دل تاریخ ادبی و اجتماعی ایران بیرون آورده و در دنیای معاصر به تصویر کشیده است.

شخصیت قهرمان این داستان‌ها شیخ یا مرادی از اهالی تصوف است که با تعدادی از مریدان خود در زمان حال زندگی می‌کند‌. شیخ در هر یک از این روایات تصمیمی برای انجام یک کار دارد. وی که در سرتاسر کتاب فقط با عنوان «شیخ ما» نامیده می‌شود، در داستان اول قصد هدایت مردم عادی را دارد؛ در داستان دوم می‌خواهد عدالت را در تمام زمین بگستراند؛ در داستان سوم به‌ درستی پیشگویی می‌کند که ارزش وجه رایج مملکت به شدت سقوط خواهد کرد و به همین دلیل مریدان خود را به خرید ارز توصیه می‌کند؛ در داستان چهارم رشوه‌خواری را تقبیح می‌کند و در داستان پایانی کتاب، فردی به دلیل نادانی دچار حالت قبض می‌شود.

سید مهدی شجاعی در این روایات برای گفت‌وگوهای شیخ و توصیف‌ها از گونه زبان فارسی قرن‌های چهارم و پنجم هجری قمری اغلب رایج در خراسان در سطح نحو زبان بهره گرفته که نمونه‌های آن در متون و کتاب‌های تذکره و شروح اهل تصوف دیده می‌شود. نویسنده با استفاده از زبان فارسی امروز در سطح نحو و کلمات، افزودن واژه‌های عامیانه و روزمره، عبارات مختص بعضی اقشار خاص برای گفتار مریدان و گاهی نیز شکستن برخی کلمات، فضای یکسان و کسالت‌بار داستان‌ها را تغییر داده و مقداری چاشنی طنز نیز به آن افزوده تا بتواند داستان‌ها را به روزگار کنونی نزدیک‌تر کند. در واقع جنس قلم در این مجموعه داستان، تقلید یا کپی‌برداری از یک اثر عرفانی از یک دوره مثل تذکرةالاولیا نبوده و ترکیبی تازه از چند نثر مختلف عرفانی در دوره‌های مختلف تاریخی است.

داستان‌های شجاعی در این کتاب از لایه‌های مختلفی برخوردار است که دریافت برخی از این لایه‌ها ارتباط مستقیمی با هوش و ذکاوت مخاطب دارد. توجه نویسنده به مسائل روز جامعۀ امروز ایران از جمله گران‌شدن ارز، کاهش ارزش پول ملی، قطعی اینترنت، عزم به اجرای عدالت از طریق ظلم به مردم و مسائلی از این قبیل نیز در داستان‌های این کتاب جای تأمل دارد. علاوه بر ویژگی‌های متفاوت زبانی، طنز آشکار در داستان‌ها نیز قابل توجه است که موجب جذب خواننده می‌شود. طنز در ادبیات و هنر ابزاری تفکربرانگیز است و ماهیتی پیچیده و چندلایه دارد. اگرچه طبیعت طنز بر خنده استوار است، اما این خندیدن در واقع وسیله‌ای برای رسیدن به اهدافی برتر و آگاهی‌دادن به انسان‌هاست. طنز قلم شجاعی در این مجموعه نیز، گرچه در ظاهر می‌خنداند، اما در پس آن واقعیتی تلخ نهفته است که خنده را می‌خشکاند و انسان را به اندیشیدن وامی‌دارد. آنچه به این اثر، طراوت و جذابیت مضاعف می‌بخشد، جاری بودن روح طنز در سطور داستان است:

«فوتینا یعنی که فوت می‌شود از ما. هر گاه که این کرامات به زبان آید، از ما می‌رود یعنی که سلب می‌شود و فوتیکم یعنی از شما هم توفیق ادراک آن سلب می‌شود. مریدان با شنیدن این معانی ناگهان از جا جستند و باز به پای شیخ افتادند و از آن معانی که بر دلشان خطور کرده بود، توبه کردند. خوشبختانه شیخ در توبه را کاملاً نبسته و پشتی آن را نینداخته بود، و بلکه از سر لطف و رحمت لای آن را باز گذاشته بود.»

«از کرامات شیخ ما» را می‌توان نوعی آسیب‌شناسی واقع‌گرایانه یا نقد موشکافانه‌ای از مسائل اجتماعی در قالب ادبیات داستانی با بهره‌گیری از نثر کهن پارسی و به طور خاص ادبیات عرفانی از جنس متصوّفه دانست. از سوی دیگر، داستان‌های این مجموعه به نوعی عامل اصلی همه مفاسد و مظالم را جهل و عوامی مردم، قلمداد می‌کند و این واقعیت را برای خواننده بازگو می‌کند که بازار عوام‌فریبی تا وقتی گرم است که عوام وجود داشته و از جهالت خود رضایت داشته باشند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...