ادبیات به منزله فلسفه | الف


«هیچ بزی نیست که بوی بد ندهد!» این نظر ماکسیم گورگی درباره اوست، در عین اینکه نبوغش را می‌ستود. نویسنده‌ای که به اعتقاد او خرده بورژوا و شکست گرا هم بود! لنین درباره آثارش می‎گفت: «من وقت خواندن همچو مهملاتی را ندارم». نابوکف هم با وجود نگاه غیرایدئولوژیکش به ادبیات با گورکی و کمی هم لنین هم آواز بود و داستایفسکی را رمان‌نویسی گوتیک و احساساتگرا می‌دانست که بی‌خود این همه او را بالا برده‌ بودند. البته داستایفسکی طرفدار بیشتر داشت، مثلا از سوی مقابل آلبرت انیشتین معتقد بود از داستایفسکی بهره بیشتری گرفته تا برخی از بزرگترین فیزیکدانها یا ریاضی‌دانها. نیچه می‌گفت در زمینه روان‌شناسی از او بیش از هر کس دیگری آموخته است. آندره مالرو می‌گفت داستایفسکی تاثیری شگرف بر تاریخ روشنفکری نسل او در فرانسه گذاشته، اهمیتی که البته ژان پل سارتر نیز هم عقیده با او بود. اختلاف نظر درباره نام‌های بزرگ چندان عجیب نیست و از نشانه‌های اهمیت آن چهره‌ی محبوب نیز هست؛ کسی که کتابهای بسیاری درباره او و آثارش نوشته شده‌ که در ایران نیز ترجمه و منتشر شده‌اند.

پوست در برابر پوست امیر نصری

«پوست در برابر پوست» نوشته امیر نصری که به همت نشر چشمه چاپ شده، از جمله یکی از تازه‌ترین آثاری‌ست که در ارتباط با این نویسنده به فارسی درآمده. کتابی که از چند منظر اثری است قابل تامل، به خصوص برای مخاطب فارسی زبان که بی تعارف در زمینه‌ی چنین تالیفاتی، منابع پرو پیمانی به قلم هم زبانانش منتشر نشده است.

«پوست دربرابر پوست» خوانشی است از «جنایت و مکافات»، اما با وجود آنکه اغلب معتقدند داستایفسکی نه یک که چندین شاهکار در کارنامه دارد، اما بی‌گمان نگین حلقه این شاهکارها، همانا «جنایت و مکافات» است. از سوی دیگر امیر نصری دانش آموخته فلسفه غرب و فارغ التحصیل دکترای فلسفه هنر است که با آثار ترجمه‌ای و تالیفی گوناگون در حوزه فلسفه و هنر این بار مهمترین اثر این نویسنده بزرگ و تاثیر گذار را دستمایه نوشتن «پوست دربرابر پوست» قرار داده است.

اما گذشته از همه این نکاتی که اشاره شد و جملگی بر اهمیت کتاب حاضر تاکید دارند. بیش از همه این کیفیت خود کتاب است که از ضرورت خواندن آن حکایت دارد. «پوست در برابر پوست» حاصل رویکردی بینارشته‌ای به ادبیات است؛ در اینجا اثر ادبی می‌تواند به منزله فلسفه ارزیابی شده و به دریافت‌های زیبایی شناسانه متفاوتی نیز بینجامد.

نویسنده کتاب معتقد است پرداختن به متون ادبی در فضای دانشگاهی اغلب دچار یک انحصارگرایی در گروه‌های ادبی است که در مقدمه کتاب نیز اشاراتی گذرا به آن کرده و چنانکه از رویکرد و کم و کیف کتاب برمی آید خود نصری نیز در راستای شکستن چنین نگاه‌های انحصارگرایانه‌ای حکایت کرده است.

بنابراین خوانش «جنایت و مکافات» حاصل دغدغه ادبیات به منزله‌ی فلسفه است؛ البته نه رمانی به قلم یک فیلسوف، بلکه حاصل کار یک نویسنده؛ آن هم نویسنده‌ای که به زعم بسیاری اهمیت و تاثیر کارش از یک روانشناس و فیلسوف هیچ کم نداشت. این کتاب در پنج بخش نوشته شده است و علاوه بر پیشگفتار و مقدمه در ابتدا و انتهای کتاب نیز دو نامه از داستایفسکی به کاتکف، ناشر و ویراستار «جنایت و مکافات» نقل شده که با توجه به شرحی که داستایفسکی درباره محتوا و مضمون رمانش ارائه کرده، کلیدی و دارای اهمیت است. در نامه نخست داستایفسکی تقریبا طرح کلی و کاملی از رمانش را برای کاکتف شرح داده و در نامه دوم دیدگاه‌ها و چهار چوب‌ فکری خود را درباره نسل جوان روسیه و آینده پیش روی آنها را ترسیم می‌کند.

کتاب در پنج بخش نوشته شده که هریک از این بخشها به چند قسمت تقسیم می‌شوند. بخش اول «زمینه و زمانه‌ جنایت و مکافات» را مورد واکاوی قرار می‌دهد. بخش دوم از سه قسمت تشکیل شده است؛ «پیش‌متن‌های داستانی: بالزاک و پوشکین» که بر مبنای علاقه داستایفسکی به پوشکین و خاصه بالزاک و تاثیر گذیری از آنها در ادبیات شکل گرفته است. در ادامه نیز به دو رمان مهم داستایفسکی که پیش از جنایات و مکافات نوشته پرداخته شده است. دو بخش آغازین در واقع پیش زمینه‌های محیطی، فکری و همچنین ادبی جنایت و مکافات را مورد توجه و بررسی قرار داده است.

در بخش سوم کتاب، نصری به تمرکز روی شخصیت‌های مختلف رمان پرداخته و بخش چهارم نیز به واکاوی و بررسی اندیشه‌های مطرح شده رمان، در زمینه تجربه زیست انسانی است در ارتباط با زندگی و در عین حال به مضامین دینی در لایه‌های مختلف رمان می‌پردازد. سرانجام بخش پنجم کتاب نیز به جنبه‌های بینامتنی «جنایت و مکافات» با کتاب ایوب (عنوان پوست در برابر پوست را نویسنده از کتاب ایوب برگرفته)، مکبث شکسپیر و محاکمه کافکا اختصاص یافته است.

به نظر می‌رسد امیر نصری به عنوان پژوهشگر و مترجمی که در رشته فلسفه و فلسفه هنر تحصیل کرده، با انتخاب اثری پرمایه از تاریخ ادبیات (که بدان دلبستگی بسیار هم داشته)، دغدغه آن را دارد که به کنکاش درباره این نکته بپردازد که آیا می‌توان یک اثر ادبی ( در اینجا جنایت و مکافات) را به منزله یک متن فلسفی مورد توجه قرار داد؟ بخصوص اثری که آن را مشخصا یک فیلسوف ننوشته است. اما در مجموع در این کتاب می‌توان رد یک اثر ادبی را دید که علاوه بر جنبه‌های مختلف، به شکلی بارز از فلسفه ورزی یک نویسنده نیز برخوردار است. فلسفه‌ورزی هنرمندانه‌ای که در تاروپود رمان جاگرفته و عاری از جنبه‌های گل درشت و تحمیلی است. از سوی دیگر این کتاب خواندنی نشان می‌دهد، در فضای نقد و نظریه ادبی ایران نیز می‌توان شاهد آثار تحلیلی ارزشمندی بود که کم از نمونه‌های ترجمه شده ندارند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...