یکی از شگفتانگیزترین مردان خودساخته... برخاسته از خانوادهای نسبتاً مرفه، شدیداً ارتدوکس و سنتگرا بود. در سه سالگی، پدرش را و در هفت سالگی مادرش را از دست داد... سواد را با خواندن کتاب مقدس نزد پدربزرگ بداخلاقش فراگرفت... عاشق مطالعه بود. این شوق و علاقه را به شاگردش هم منتقل کرد، چه با اقناع و چه با کتک... «دانشکده»های او عبارتند از: نانوایی(در نقش شاگرد نانوا)، همصحبتی با ولگردها، رفتوآمد به نوانخانهها، فقر و ناامیدی
...
کشاورزی است که زمینش را از دست داده و بیریشه شده است و دیگر هیچ ارزش و قدرتی جز قضاوت خودش نمیشناسد... مالوا با آن پری دریایی میگریزد... چون هرکول نیرومند است، اما یک روستایی در جستجوی کار را میترساند... بیهیچ پولی به تفلیس میآید و همراه خود را که به او قول طلا و خوراک و پوشاک داده است به سرزمینش بازمیگرداند.
...
ایلیا، پاشکا و یاکوب مادر ندارند و پدرانشان جنایتکارند... از سر حسادت نزولخوار پیری را کشته است... در رؤیای شعر و عشق است، اما بر سر راه خود فاحشهای بیش نمییابد... دختر جوان سالم و فعالی به نام سونیا افق تازهای به آن محرومان مینمایاند و آنان را، با وجود گذشتهشان، در همان راهی قرار میدهد که در نظر داشتند...
...
به خاطرات اولین سالهای حیات خود در میان مردم پرداخته است... میان پدربزرگی خشن و پرخاشگر و سبع، که میخواهد او را به سبک قدیم تربیت کند، و مادربزرگی مهربان و پرهیزگار، به سر میبرد... وقتی پدربزرگ در خانه نیستY همه به شادی و پایکوبی میپردازند، مشروب مینوشند، مادربزرگ میرقصد، و به بچهها شیرینی و شربت داده میشود... از بس ناملایمت و بدبختی کشیدهاند، کمکم به رنج خویش عادت کردهاند.
...
شوهرش کارگر دائمالخمری بوده که سالها او را کتک میزده است. زن، پس از مرگ شوهر، با تنها پسرش پاول زندگی میکند... به انقلابیون میپیوندد، چون معتقد است که یگانه راه مبارزه با جهل و ظلم همین است... بعد از مرگ پدر، پاول دیگر میتواند هر کتاب ممنوعهای را به همراه ببرد و بخواند و دوستان هم قطارش را، که همگی معتقد به اهداف انقلاباند، به خانه دعوت کند... مادر جای او را میگیرد.
...
در حال بارگزاری ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی میپردازد که در آنها قضاوتها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیتهای قبل از فرآیند تصمیمگیری حتی اگر کاملاً بیربط باشند، میتوانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیرگذار باشند... یکی از راهحلهای اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوتهای انسانی با قوانین یا همان الگوریتمهاست
...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوههای مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماقکشی و کلاهبرداری امرار معاش میکند... لمپن امروزی میتواند فرزند یک سرمایهدار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپنها را ذخایر انقلاب» نامید
...
نقدی است بیپرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بیمعنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسندهی کتاب میتازد و او را کاملاً بیاطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف میکند... او در این کتاب بیاعتنا به روایتهای رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است
...
بهعنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده والمارت کار کرد. او بهزودی متوجه شد که حتی «پستترین» مشاغل نیز نیازمند تلاشهای ذهنی و جسمی طاقتفرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل میشوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانههای نامرغوب زندگی میکنند تا خانههای دیگران بینظیر باشند
...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالیاش اخراج و خانههایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانوادهاش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت میکند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی میرود... شخصیت کوچدادهشده یکی از ویژگیهای بارز جهان ما به شمار میآید
...