• 21 خرداد 1404

    یادداشتی-بر-مسخ-مهدی-شاطر

    بیشتر منتقدان تمرکز خود را بر شخصیت پدر گرگور سامسا قرار داده‌اند و او را بازتابی مستقیم از پدر کافکا، دانسته‌اند. اکنون از زاویه مادر کافکا تحلیل می‌کنیم... تصویری تراژیک از تنهایی، انزوا و طرد اجتماعی... یولی کافکا، اگرچه مادری مهربان بود، اما همواره بیشتر به وظایف اجتماعی، کار در مغازه خانوادگی و حفظ ظاهر بورژوایی پایبند بود تا درک عمیق روح ظریف فرزندش... تا زمانی که طبق نقشه آنها رفتار کنم، ارزشمندم؛ اما اگر راه خودم را بروم، طرد می‌شوم... مادری که می‌پرورد، می‌پوشاند، اما نمی‌پاید ...

  • 01 تیر 1402

    مروری-بر-ممیزی-کتاب-در-سال-۱۳۷۵-فرزانه-ابراهیمزاده

    دوران وزارت مصطفی میرسلیم... ۲۴درصد از کتاب‌های ارائه‌شده برای کسب مجوز(۵۰درصد رمان، ۱۰۰مورد تجدید چاپ! و یک سوم کتب تاریخی) در این سال غیرمجاز اعلام شد: «یک عاشقانه آرام» نادر ابراهیمی، «پدران و پسران» تورگینف، «مسخ» کافکا، «مهمانی خداحافظی» میلان کوندرا... حذف‌وتغییر هر عبارتی که تصویر مثبت از روشنفکران نشان دهد. حذف‌وتغییر هر عبارتی که برای ایران باستان، شخصیت‌های ایرانی و گاه زبان فارسی افاده نوعی تعریف و تمجید کند... آهای جیگر به عزیز جان، سینه به بالاتنه و بغل کردن به محکم گرفتن تبدیل شده ...

  • 21 بهمن 1384

    فرانتس-کافکا

    در پراگ زاده شد، پدرش بازرگانی یهودی و مادرش زنی متعصب بود. رفتار مستبدانه و جاه‌طلبانه پدر چنان محیط رعب‌انگیزی در خانواده به وجود آورده بود که از کودکی سایه‌ای از وحشت بر روح فرانتس انداخت... به دریافت درجه دکتری در رشته حقوق نایل آمد... به وضع جسمانی و بیماری سل و ظاهراً به ناتوانی جنسی خود، چون نقطه اصلی حال روحی خویش می‌نگریست و آن را مانعی در راه ازدواج می‌شمرد...نامه‌های عاشقانه کافکا به فلیسیا پس از مرگ فلیسیا در 1960 انتشار یافت. ...

Loading
بی گمان، تهمتی به یوزف کی. زده‌اند زیرا یک روز صبح بی‌ آنکه خطایی از او سرزده باشد، توقیفش کردند... در موقعیت متهمی است که تحت تعقیب است، ولی در عین حال آزاد است: می تواند به کارهایش بپردازد،‌ ولی هر آن منتظر پاسخ دادن به احضاریه‌‌هایی باشد که بعداً برایش خواهند فرستاد... به دادگاهی احضارش می‌کنند که جلساتش در آخرین طبقه ساختمانی تاریک و مخوف در محله فقیرنشین شهر برگزار می‌شود. ...
جزو قبیله‌ای پرجمعیت است که به نظر می‌آید اعضای آن کاملاً به انسانها شبیه‌اند. آن سگ هیچ‌گونه تصوری از آسمان ندارد؛ و اما آنچه جستجو می‌کند شیوه رفتاری است که او را از چنگال پریشانی این جهان نجات بخشد. اما سگها، اگرچه همگی در جستجوی رویه‌ای مشابه‌اند، همه به یک شکل عمل نمی‌کنند. سگهایی برتر وجود دارند، سگهای موسیقی‌دان... دیوار ناتمام خواهد ماند، و انسان خود ناتمام است. ...
پسری جوان به نام کارل به دنبال ماجرای ناگواری با کلفت پدر ومادرش، مجبور شده است پدر و مادر و آلمان را ترک گوید و به آمریکا مهاجرت کند... به حرفه‌های گوناگون دست می‌زند... تا روزی که سرانجام با «تئاتر بزرگ طبیعت» در اوکلاهما روبرو می‌شود... به هر انسان کاری که مایل و قادر به انجام دادن آن باشد واگذار می‌شود، حال هرکاری که باشد. ...
گرگور سامسا، که بازاریاب است و از زمان ورشکستگی پدر تنها متکفل مخارج خانواده به شمار می‌آید، خوش وقت است از این که می‌تواند با کار خود برای خواهرش،‌ که شیفته موسیقی است، وسایل ادامه تمرین ویولون را فراهم آورد...به صورت حشره‌ای غول‌آسا در آمده است، بی‌آنکه این دگرگونی بیرونی به کمترین شکلی روح تشنه نیکی و آکنده از مهربانی‌اش را تغییر داده باشد. ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...