کتاب «از ادبیات و آفرینش» [Shop talk : a writer and his colleagues and their work] اثر فیلیپ راث با ترجمه فرزانه طاهری توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

از ادبیات و آفرینش» [Shop talk : a writer and his colleagues and their work] اثر فیلیپ راث

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «از ادبیات و آفرینش» گفتگوهای مختلف فیلیپ راث نویسنده معاصر آمریکایی را با دیگر نویسندگان مطرح جهان در بر می‌گیرد.

گفتگوهای این‌کتاب، پیش از انتشار در قالب کتاب، در نشریاتی چون نیویورک‌ ریویو، ونیتی فِیر، نیویورکر، هارپر بازار و آو بوکز منتشر شدند. بیشتر حجم گفتگوها مربوط به گپ و گفت‌های راث با نویسندگان تاثیرگذار جهان پس از جنگ جهانی دوم هستند که راث در گفتگو با آن‌ها، درباره مسائلی چون سیاست، تاریخ و اهمیت مناطق جهان با آن‌ها صحبت کرده است. تبعید،‌ سرکوب، اقلیت، دیگری‌بودن، کافکا، هنر و... از دیگر موضوعاتی هستند که راث در این‌گفتگوها به آن‌ها پرداخته است.

کتاب پیش‌رو ۱۰ فصل اصلی دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از:

«گفت‌وگو در تورین با پریمو لِوی»، «گفت‌وگو در بیت‌المقدس با آرون آپِلفِلت»، «گفت‌وگو در پراگ با ایوان کلیما»، «گفت‌وگو در نیویورک با آیزاک بَشویس سینگِر درباره برونو شولتس»، «گفت‌وگو در لندن و کنه‌تیکات با میلان کوندرا»، «گفت‌وگو در لندن با اِدنا اُبراین»، «مکاتبه‌ای با مِری مک‌کارتی»، «تصویرهایی از مالامود»، «نقاشی‌های گاستِن» و «بازخوانی سال بِلو».

در قسمتی از این‌کتاب از گفتگوی راث با ایوان کلیما می‌خوانیم:

راث:‌ چه احساسی داشتید که همه این‌سال‌ها آثارتان را در کشور خودتان زیزمینی [سامیزدات] منتشر کرده‌اید؟ انتشار مخفی آثار ادبی جدی در تیراژ کم لابد مخاطبانی داشته که به عبارت کلی روشن‌تر و از لحاظ فکری فرهیخته‌تر از خوانندگان عام چک بودند. انتشار سامیزدات احتمالا همبستگی‌ای میان نویسنده و خواننده می‌پروراند که شاید وجدآور باشد. با این‌همه، به‌دلیل اینکه سامیزدات پاسخی است محدود و تصنعی به شرّ سانسور، همچنان برای همه ارضانکننده باقی می‌ماند. درباره فرهنگ ادبی برایم بگویید که اینجا با انتشار سامیزدات نطفه بست.

کلیما: نظرتان درباره اینکه ادبیات سامیزدات نوعی خاص از خواننده را می‌پروراند به نظرم درست است. سامیزدات چک در موقعیتی آغاز شد که در نوع خودش یکتا بود. قدرت متکی به حمایت قوای نظامی بیگانه _ قدرتی که اشغالگر سر کار آورده بود و آگاه بود که وجودش به اراده اشغالگر وابسته است _ از انتقاد می‌ترسید. این را هم می‌فهمید که هر نوع زندگی معنوی به هر شکلش در نهایت معطوف است به آزادی. برای همین بدون ذره‌ای درنگ عملا تمامی فرهنگِ چک را قدغن کرد، نوشتن را برای نویسنده‌ها،‌ نمایشگاه گذاشتن را برای نقاش‌ها، پژوهش مستقل را برای دانشمندان _ بویژه در علوم اجتماعی _ ناممکن کرد؛ دانشگاه‌ها را نابود کرد، استادانی را به کار گماشت که عمدتا کارمندانی مطیع بودند. ملت، که ناغافل در این فاجعه گرفتار آمده بود، دست‌کم تا مدتی، منفعلانه آن را پذیرفت و درمانده تماشا کرد که آدم‌هایی که تا همین چندوقت پیش این‌همه به آنها احترام می‌گذاشت و چشم امید به آنها داشت یکی پس از دیگری ناپدید می‌شوند.

این‌کتاب با ۱۵۲ صفحه، شمارگان هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...