رمان «برادران کارامازوف» نوشته فیودور داستایوسکی با ترجمه اصغر رستگار توسط نشر نگاه منتشر و راهی بازار نشر شد.

برادران کارامازوف فیودور داستایوسکی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌رمان درباره سرنوشت مردی به‌نام  آلکسِی فیودروویچ کارامازُف است که داستایوسکی او را قهرمان داستانش می‌خواند و کتاب را با این‌عبارات شروع می‌کند:

آلکسی فیودُروویچ کارامازُف پسرِ سومِ یکی از ملّاک‌هایِ ولایتِ ما، فیودر پاولوویچ کارامازُف، بود که معروفِ خاص و عام شد (طوری که هنوز هم در یادها مانده است). معروف شدنش به خاطرِ مرگِ غم‌انگیز و معماوارش بود که دقیقاً سیزده سال پیش روی داد و من گزارشش را به وقتش خواهم داد. چیزی که فعلاً می‌توانم در موردِ این «ملّاک» بگویم ( یعنی ما او را «ملّاک» می‌خواندیم، وگرنه به ندرت در مِلکش پیداش می‌شد ) این است که آدمِ غریبی بود _ البته ما از این «غریب» ها فراوان داشتیم. منحط و فاسد که هیچ، کله‌پوک هم بود؛ منتها از آن کلّه‌پوک‌ها که خوب بلدند حسابِ دخل و خرج‌شان را نگه دارند، البته فقط حسابِ دخل و خرج، نه حساب‌های دیگر.

شخصیت اصلی این‌رمان، پیرمرد مَلاکی است که سه پسر مشروع و یک پسر نامشروع دارد و در طول داستان، چگونگی ارتباط او با فرزندانش تشریح می‌شود. این‌کتاب که یکی از آثار مهم داستایوسکی محسوب می‌شود، رمانی فلسفی و در مسیر اثبات خدا تلقی شده و برای اولین‌بار در قالب پاورقی در یک‌نشریه چاپ شد. «برادران کارامازوف» یکی از مهم‌ترین آثار تاریخ ادبیات جهان است که در قرن نوزدهم نوشته شده و از زوایای مختلفی چون رواشناسی، فلسفه، جامعه‌شناسی و ... به آن نگاه شده است.

ترجمه اصغر رستگار از این‌کتاب داستایوسکی، در قالب مجموعه دوجلدی «برادران کارامازوف» با ۱۱۸۳ صفحه و قیمت ۱۶۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...