رمان تازه‌ای از گونتر گراس، برنده جایزه نوبل ادبی سال 1999 درباره سال‌های سخت زندگی‌اش قبل از جنگ جهانی دوم منتشر می‌شود. 
  
گراس روز گذشته در شهر گوتینگن کتاب جدیدش را که "دی باکس" نام دارد، برای نخستین بار معرفی کرد. این نویسنده آلمانی روز گذشته بخش‌هایی از دو فصل کتاب منتشر نشده‌اش را برای کتابفروشان خواند.

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری آلمانی د.د.پ، کتاب تازه گونتر گراس با عبارت «روزی پدری بود» شروع می‌شود که در آن سال‌های سخت زندگی‌اش را از قبل از جنگ جهانی دوم تا سال 1995توصیف می‌شود. این کتاب 260 صفحه‌ای قرار است آگوست سال جاری منتشر شود.

گونتر گراس، نویسنده، مجسمه‌ساز و نقاشی است که سال 1927 به دنیا آمد و یکی از اعضای گروه 47 است.

مشهورترین اثر او "طبل حلبی" است که بعدها جایزه نوبل ادبی را برایش به ارمغان آورد. آخرین کتابی که از این نویسنده در جهان و ایران منتشر شد "کندن پوست پیاز" نام داشت که گراس در آن به زندگی خود پرداخته است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...