بیتا ناصر | آرمان ملی


آشنایی با ژانرهای مختلف و ظرفیت‌های آنها، می‌تواند هم به نویسندگان و هم مخاطبان را در شناخت علاقه‌‌ها و پیگیری آثار مورد علاقه‌ خود کمک کند. در این میان آشنایی با ژانر «معمایی آرام» یکی از آن ژانر‌هاست که در آن خبری از صحنه‌های خشک و خشن نیست و مخاطب می‌تواند در فضایی امن و حتی مفرح، ماجرای یک جنایت را در روند داستان، پیگیری کند.

خلاصه رمان خارق‌العاده‌ترین جنایت سال» [The Most Wonderful Crime of the Year]  الی کاتر [Ally Carter

مریم رفیعی که مخاطبان او را با ترجمه‌ آثاری چون «خاکستر و پادشگاه نفرین شده»، «پادشاهی‌های نایکسیا»، «سلام غریبه» و «شیفت شب» می‌شناسند، اخیرا سراغ رمانی از همین ژانر رفته: «خارق‌العاده‌ترین جنایت سال» [The Most Wonderful Crime of the Year] که در سال 2024 و به‌قلم الی کاتر [Ally Carter] منتشر شده است. به این مناسبت، گپ و گفت کوتاهی درباره‌ این رمان با او ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

اِلی کارتر (با نام اصلی سارا لی فگلمن)، از نویسندگان پرطرفدار آمریکایی ادبیات نوجوان در ژانر معمایی و جاسوسی است و یکی از آخرین آثار او با نام «خارق‌العاده‌ترین جنایت سال» به تازگی با ترجمه شما و از سوی نشر آموت در اختیار علاقمندان فارسی‌زبان قرار گرفته. این اثر از نظر لحن، روایت و سبک نگارش در مقایسه با دیگر آثار او چه جایگاهی دارد؟

از این نویسنده فقط دو اثر دیگر را خوانده‌ام که «هویت بلوند» و «بلوندی که از سرمای بیرون به داخل می‌آید» ترجمه‌های تحت الفظی عناوینش هستند. موضوع اصلی هر دو کتاب با فعالیت‌های جاسوسی گره خورده و درباره ماموران اف‌بی‌آی است که مجبور می‌شوند برای انجام ماموریت‌هایشان هویت خود را مخفی نگه دارند. «خارق‌العاده‌ترین جنایت سال» در مقایسه با این دو اثر از بار طنز قوی‌تری برخوردار بود و از نظر من به دلیل نحوه‌ فضاسازی داستان و اتفاقاتش که در یک عمارت انگلیسی به وقوع می‌پیوستند، باورپذیرتر به نظر می‌رسید و توانایی بهتری در برقراری ارتباط با خواننده داشت. ولی هر سه کتاب از جذابیت‌های خاص خود برخوردارند.

درباره‌ موضوع و نوع روایت «خارق‌العاده‌ترین جنایت سال» بیشتر توضیح دهید.

کتاب خط داستانی در ظاهر ساده‌ای را دنبال می‌کند، نویسنده‌ای آمریکایی که برای تعطیلات کریسمس به خانه یکی از طرفداران پروپاقرص کتاب‌هایش در انگلستان دعوت شده است، ولی وقتی با شخصیت‌های اصلی داستان همراه می‌شویم و شاهد وقوع اتفاق‌های پر رمز و رازی هستیم که در ظاهر توضیح قانع‌کننده‌ای برایشان وجود ندارد، درمی‌یابیم پیچیدگی‌های معماگونه‌ای در دل داستان نهفته است که شامل شخصیت‌پردازی‌های کتاب نیز می‌شود و با نزدیک شدن به پایان کتاب، تحولات قابل توجهی را در شخصیت‌های اصلی و نیز ارتباط بین آنها می‌بینیم. روایت کتاب رازآلود و آمیخته به چاشنی طنز است که به شخصه خواندن کتاب را برای من فوق‌العاده لذت‌بخش می‌کند.

این رمان در ژانر معمایی آرام (Cozy Mystery) -که در معنی آن آمده است: سبکی سبک‌تر و خوشایندتر که معمولاً خشونت در آن کم است- دسته بندی شده. درباره‌ این سبک و نویسندگان مطرح در این حوزه بگویید.

این ژانر، در واقع یک زیرژانر از داستان‌های جنایی–معمایی است، اما با حال‌وهوایی ملایم، امن و صمیمی؛ طوری که خواننده بیشتر حس راحتی می‌گیرد تا ترس یا تنش شدید. از ویژگی‌های آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: قتل یا جنایت بدون صحنه‌های خشن، فضای کوچک و صمیمی (معمولاً در شهرهای کوچک، روستاها، محله‌های آرام یا جوامع محدود اتفاق می‌افتد)، کارآگاه غیرحرفه‌ای (شخصیت اصلی اغلب یک آدم معمولی است، نه پلیس یا کارآگاه رسمی)، تمرکز بر روابط انسانی و زندگی روزمره، لحن آرام و گاهی طنزآمیز و نبود موضوعات سنگین. آگاتا کریستی و دوروتی ال. سایرز از نویسندگان معروف این ژانر هستند.

از آنجایی که سبک نگارش اِلی کارتر در انگلیسی سرشار از طنز و بازی زبانی است، چطور این لحن و در واقع لطافت طنز را در فارسی حفظ کرده‌اید؟

افرادی که مرا می‌شناسند می‌دانند تا وقتی از کتابی خوشم نیاید برای ترجمه اقدام نمی‌کنم. روند کارم بدین صورت است که ابتدا کتاب را تا انتها می‌خوانم و در صورتی که احساس کنم برای خوانندگان ایرانی جذابیت خواهد داشت برای ترجمه اقدام می‌کنم. یکی از مواردی که خودم را جذب کتاب می‌کند زبان طنز نویسنده و به اصطلاح یکی به دو کردن‌های شخصیت‌های اصلی است و نهایت تلاشم را کردم لحن طنز راوی‌ها را در این کتاب حفظ کنم. خوشبختانه این یکی از کتاب‌هایی بود که طنز آن چندان منوط به آگاهی خواننده از فرهنگ و فضای اجتماعی خارج از کشور نبود و طنزی عمومی داشت که می‌شد از آن لذت برد.

خارق‌العاده‌‌ترین جنایت سال در گفت‌وگو با مریم رفیعی

انتقال حس‌وحال و فضای معمایی در ترجمه چه جذابیتی برای شما دارد؟

به عنوان کسی که همیشه از داستان‌های کارآگاهی و پلیسی لذت برده‌ام و خواندن کتاب‌ها و تماشای سریال‌های پوارو و شرلوک هلمز همیشه برایم جذاب بوده، از لحظه لحظه ترجمه این کتاب هم لذت بردم، به ویژه از آن جهت که اتفاقات انتهایی کتاب شباهت زیادی به پرونده‌های هرکول پوارو دارند. خواننده‌هایی که کتاب را خوانده‌اند می‌دانند درباره چه چیزی حرف می‌زنم.

در ترجمه وقتی به فرهنگ یا اصطلاح خاصی در زبان اصلی برخورد می‌کنید، از چه روشی برای انتقال و ارائه صحیح آن ‌به مخاطبان استفاده می‌کنید؟

سعی می‌کنم معادل فارسی مناسبی برایش پیدا کنم و در صورتی که چنین معادلی در زبان و فرهنگ ما وجود نداشته باشد، در پاورقی کتاب توضیح می‌دهم که منظور از آن اصطلاح خاص یا رویداد فرهنگی که نویسنده به آن اشاره دارد چیست.

در ترجمه تا چه اندازه با بومی‌سازی(اصطلاح، فرهنگ یا کنایه) موافقید؟ می‌دانید که برخی با این رویکرد، زاویه دارند!

تا زمانی که به اصل داستان آسیبی وارد نشود معتقدم این بومی‌سازی باید اتفاق بیفتد. ولی تاکید می‌کنم، تا زمانی که به اصل داستان آسیبی وارد نشود.

آیا قصد ترجمه‌ آثار دیگری از کارتر را دارید؟

اگر در آینده کتابی بنویسد که به اندازه این کتاب به دلم بنشیند، حتماً.

برای مخاطبانی که تازه با اِلی کارتر آشنا می‌شوند، چه توصیه‌ای دارید؟

کتاب خوبی را برای معرفی این نویسنده به جامعه‌ کتابخوان‌های ایرانی انتخاب کرده‌ام. توصیه می‌کنم شانسی به او بدهید تا در دلتان جا باز کند.

به نظر شما چقدر باید لحن نویسنده در ترجمه حفظ شود؟ آیا این لحن می‌تواند در ترجمه تغییر کرده و همچنان ترجمه موفقیت‌آمیز باشد؟

لحن اصلی باید حتی‌الامکان حفظ شود و این خودش می‌تواند چالش بزرگی برای مترجم به حساب آید. به خاطر دارم در یکی از ترجمه‌های قدیمی‌ام در کتاب نام باد شخصیتی موقتی در داستان معرفی می‌شود که با لهجه خاصی صحبت می‌کند، یعنی اینطور نیست که کلمات غلط نوشته شده باشند، با تلفظ متفاوتی نوشته شده‌اند و من به خاطر دارم که در ترجمه این قسمت از کتاب از لهجه‌های محلی خودمان استفاده کردم و برایش پانویس گذاشتم تا معنا مشخص شود. این حرکتم هم با تحسین برخی خوانندگان مواجه شد و هم با انتقاد برخی. ولی بنده به شخصه معتقدم برای درآوردن لهجه آن شخصیت کار دیگری نمی‌توانستم بکنم.

بعد از پایان مرحله‌ ترجمه، مرحله‌ ویرایش و بازبینی برای شما به چه صورت است؟

با وسواس بسیار ویراستاری می‌کنم و گاهی به شوخی می‌گویم که انگار بنای ترجمه را می‌کوبم و از نو می‌سازم. پیش آمده که ترجمه کتاب دو ماه طول کشیده و ویراستاری‌اش دو هفته.

خبری برای مخاطبانتان دارید؟

منتظر کتاب جدید ابی هیمنز، نویسنده‌ زندگی کوتاه است باشید. ممنونم که می‌خوانید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...