بینگلی دلباخته جین، بزرگترین دختر از پنج دختر بنت، می‌شود. اما خانواده بنت فقیر است و درآمد بسیار کمی دارد. علاوه بر این، خانم بنت با رفتار مبتذل و بی‌نزاکتی‌اش لطمه زیادی به دخترانش می‌زند و آنها از این وضعیت رنج می‌برند. دو خواهر بینگلی، با حمایت یکی از دوستانشان، فیتس ویلیام دارسی ، به هر وسیله‌ای می‌کوشند تا برادر را وادار کنند که از این دختر جوان، که به محبت او پاسخی نمی‌دهد، دست بکشد.

غرور و تعصب جین آستن Pride and Prejudice
غرور و تعصب
[Pride and Prejudice]. رمانی از جین آستن (1) (1775-1817)، بانوی نویسنده انگلیسی، که در 1813 بی‌نام نویسنده منتشر شد. جوانی ثروتمند به نام چارلز بینگلی (2) ملکی در هارتفردشر (3) اجاره می‌کند. بی‌درنگ، در تمام خانواده‌های دوروبر جنب و جوشی ایجاد می‌شود، زیرا این جوان را مورد فوق‌العاده‌ای برای دختران خود می‌بینند. در واقع، بینگلی دلباخته جین، بزرگترین دختر از پنج دختر بنت (4)، می‌شود. اما خانواده بنت فقیر است و درآمد بسیار کمی دارد. علاوه بر این، خانم بنت با رفتار مبتذل و بی‌نزاکتی‌اش لطمه زیادی به دخترانش می‌زند و آنها از این وضعیت رنج می‌برند. دو خواهر بینگلی، با حمایت یکی از دوستانشان، فیتس ویلیام دارسی (5)، به هر وسیله‌ای می‌کوشند تا برادر را وادار کنند که از این دختر جوان، که به محبت او پاسخی نمی‌دهد، دست بکشد. پس چارلز را وادار می کنند تا به طور ناگهانی آن محل ترک ‌کند. در این میان دارسی، با وجود غرور و پیش‌داروی‌هایش، به الیزابت، خواهر جین، سخت علاقه‌مند می‌شود و از او تقاضای ازدواج می‌کند، اما پنهان نمی‌دارد که چنین تقاضایی به قیمت فدا کردن غرورش تمام شده است. الیزابت خشمگین می‌شود و تقاضای او را رد می‌کند. چندی بعد که الیزابت به همراه عمه‌هایش سفر می‌کند، آن دو در شمال انگلستان به یکدیگر برمی‌خورند و دارسی بسیار می‌کوشد تا به الیزابت نشان دهد که گزافه بودن تعصب‌های گذشته و غرور احمقانه‌اش را دریافته است. در این هنگام، لیدیا، یکی از کوچکترین خواهران الیزابت، با جرج ویکم (6) فرار می‌کند؛ افسر جوانی که دوست‌داشتنی است، اما اخلاقی مشکوک دارد. دارسی فراریان را می‌یابد و مرد جوان را مجبور می‌کند تا با لیدیا ازدواج کند و تأمین آینده‌شان را تدارک می‌بیند. در طول این مدت، بینگلی و جین، و نیز دارسی و الیزابت، با وجود مخالفت عمه مغرور دارسی، با یکدیگر نامزد می‌شوند.

جین آستن

رمان‌های جین آستن را به حق «رمان‌های زندگی خانگی» نامیده‌اند. در این رمان‌ها، رویدادها دارای اهمیتی نسبی‌اند. جذابیت رمان بیشتر در بررسی شخصیت‌ها خلاصه می‌شود. نویسنده، به راهنمایی احساسی مطمئن، ضعف‌ها و تنگ‌نظری‌های کوچک و خودبینی را با چشم‌پوشی آرامی افشا می‌کند تا هجو نافذی که در تمامی اثر به چشم می‌خورد تعدیل شود.
غرور و تعصب یکی از نخستین رمان‌های جین آستن است. این رمان، که نوشتن آن در 1796 آغاز شد، با عنوان "نخستین احساس‌ها" به ناشری در لندن ارائه شد که آن را رد کرد. غرور و تعصب مشهورترین اثر جین آستن است، و به عقیده اکثر منتقدان، شاهکار او به شمار می‌رود. همه عناصر هنر متعادل و بی‌پیرایه او در این اثر به بهترین نتیجه منتهی می‌شود. فضای زندگی شهرستانی انگلستان، با رقابت‌های حقیر، وراجی‌ها و ضعف‌های کوچکش، به خوبی نشان داده شده است. این اثر بخش اعظم معروفیت خود را مدیون نشاط و ظرافتی است که در ترسیم برخی از شخصیت‌های فکاهی به کار رفته است: کشیش کالینز (9) بسیار سرورآور یکی از معروفترین شخصیت‌های بکر ادبیات انگلستان است که غرورش با ساده‌دلانه‌ترین صداقت‌ها درمی‌آمیزد، یا خانم بنت بیچاره که همیشه دل‌مشغول اعصاب خود و استقرار یافتن دخترانش است. این‌ها طرح‌هایی استوار و ترسیم شده از چند خط ساده اما چنان درست‌اند که روشنی ناشی از آن موجب می‌شود تا هرگز فراموش نشوند.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Jane Austen 2.Charles Bingley 3.Gerfordshire 4.Bennet 5.Fitz-William Darcy
6.Georges Wickham 7.Lady Catherine de Burgh 8.First Impressions 9.Collins

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...