عاطفه شمس | اعتماد


کتاب «قدرت ارتباطات» [Communication power] اثر مانوئل کاستلز [Manuel Castells] استاد کرسی علوم ارتباطات دانشگاه کالیفرنیای جنوبی توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ترجمه و طی دو نوبت در سال‌های 1393 و 1396 با همکاری انتشارات علمی و فرهنگی در قالب پنج فصل منتشر شده است. نویسنده، این کتاب را مهم‌ترین اثر در مسیر پژوهشی خود می‌داند و در پیامی که به مناسبت ترجمه کتاب «قدرت ارتباطات» در ایران ارسال کرده، تاکید می‌کند که این کتاب، نشان می‌دهد روابط قدرت چگونه پایه‌های همه جوامع را بنیان می‌نهند و از این رو، نهادهای حاکم بر زندگی، ما را تحت کنترل خود درمی‌آورند. همچنین نشان می‌دهد که قدرت اساسا در اذهان مردم، معطوف به اراده می‌شود - و به همین خاطر است که- شیوه تفکر انسان‌ها، در نهایت رفتار آنها را تعین می‌بخشد. وی معتقد است اگر گروه کثیری از مردم با نهادهایی که زندگی آنها را کنترل می‌کنند، موافق نباشند، هیچ نیروی سرکوب‌گری نخواهد توانست برخلاف میل و اراده آنها به سلطه خود ادامه دهد و می‌گوید این همان مساله‌ای است که به وضوح در انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و بعدها در بهار عربی شاهد آن بودیم.

قدرت ارتباطات» [Communication power] اثر مانوئل کاستلز [Manuel Castells]

او همچنین در این پیام به تحقیقات خود اشاره می‌کند و می‌گوید: «تحقیقات من نشان می‌دهد که ارتباطات، فرآیندی اساسی است که مردم، از طریق آن نشانه‌ها و کالاهای فرهنگی که شیوه تفکرشان را می‌سازد، دریافت می‌دارند. پژوهش‌های من همچنین گویای این واقعیت است که فناوری‌های نوین در سایه ارتباطات افقی، اینترنت و شبکه‌های ارتباطی موبایل، فرآیندهای ارتباطی عمدتا خودگردانی را میسر ساخته‌اند که تا حد زیادی مستقل از سلطه و کنترل رسانه‌های جمعی بزرگ قرار دارد و کنترل آنها را نیز با بروکراسی‌های دولتی دشوار می‌کند. بنابراین، حق تعیین سرنوشت برای مردم جهان به‌طور بالقوه، به مراتب بیش از گذشته فراهم است. کاستلز در نهایت تاکید می‌کند دولتی که ادعا می‌کند نماینده مردم است، باید بداند که مردم در حال حاضر، امکان سازماندهی نظام ارتباطی و بسیج‌سازی منحصر به فردی را در اختیار دارند و این همان چیزی‌است که در پنج سال گذشته در جهان، آشکارا تجربه کرده‌ایم. تنها دولت‌های مشروع که حقیقتا نماینده اراده مردم باشند در درازمدت باقی خواهند ماند. وی می‌گوید که کتاب «قدرت ارتباطات»، چرایی و چگونگی آن را، بر اساس مطالعات تجربی و تطبیقی او، به تفصیل بیان کرده است.

اما طی روزهای اخیر، کتاب فوق ‌در نشستی با سخنرانی هادی خانیکی و حسینعلی افخمی اساتید ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، مسعود کوثری، استاد ارتباطات دانشگاه تهران و حسین بصیریان جهرمی، مترجم کتاب در پژوهشگاه فرهنگ، هنر مورد نقد و بررسی قرار گرفت که در ادامه، گزارشی از این نشست را می‌خوانید:

مهم‌ترین اثر کاستلز در دهه اخیر
حسین بصیریان جهرمی


در ابتدای نشست، حسین بصیریان جهرمی، مترجم کتاب ضمن معرفی نویسنده و ارایه توضیحاتی درباره کتاب، گفت: مانوئل کاستلز در ایران به دلیل آشنایی‌ای که آثار گذشته او برای هر یک از متفکران ایجاد کرده، نیاز به معرفی چندانی ندارد. در واقع، اقداماتی که در جهت ترجمه آثار او انجام شد، سبب ایجاد شناخت خوبی از کاستلز در فضای آکادمیک ایران شده و زمینه دعوت از او در سال 1385 به ایران را فراهم کرد. حضور کاستلز در ایران، باعث برگزاری نقدها و پرداخت جدی‌تر به آثار او در این حوزه شد و علاقه به ترجمه آثار ایشان نیز از همان سال‌ها در من به وجود آمد که به ترجمه این کتاب منجر شد. وی در ادامه به پیام کاستلز اشاره کرد و افزود: کاستلز، «قدرت ارتباطات» را به عنوان یکی از مهم‌ترین کتاب‌های خود در دهه اخیر معرفی کرده است. کتاب پنج فصل دارد: فصل اول، قدرت در جامعه شبکه‌ای است. فصل دوم به ارتباطات در عصر دیجیتال با تاکید بر کلید واژه ارتباطات جمعی خودانگیز می‌پردازد. فصل سوم که رویکرد نوینی به پیوند میان ارتباطات و روانشناسی و حتی عصب‌شناسی دارد، به نام شبکه‌های ذهن قدرت، نام‌گذاری شده است و فصل چهارم و پنجم با عناوین برنامه‌ریزی شبکه‌های ارتباطی و برنامه‌ریزی مجدد شبکه‌های ارتباطی به گونه‌ای در امتداد یکدیگر نوشته شده‌اند. در فصل چهارم، به سیاستگذاری‌های رسانه‌ای این حوزه می‌پردازد، همچنین سیاست‌های رسوا‌سازی و بحران دموکراسی که برخی کشورهای جهان در یک دهه اخیر به‌طور جدی با آن رو‌به‌رو شده‌اند را تشریح می‌کند و در فصل پنجم، جنبش‌های اجتماعی و سیاست‌های نافرمانی حوزه عمومی جدید را مطرح می‌کند که سرآغازی برای تالیف کتاب دیگری با نام «شبکه‌های خشم و امید» می‌شود که در ایران نیز توسط مجتبی قلی پور ترجمه شده است.

‌ قدرت صرفا ویژگی یک فرد حقیقی یا حقوقی نیست
مترجم کتاب در ادامه افزود: این اثر، با مرور مفهوم قدرت از اندیشه‌های ماکیاولی، زمانی که کتاب «شهریار» را نوشت و قدرت بر یک پایانه غیراخلاقی مبتنی بود تا آرای متاخری مثل جوزف نای و لویی آلتوسر -که کاستلز اعلام می‌کند از او تاثیر زیادی پذیرفته است- و کنش‌های ارتباطی که دستاوردهای ما از آرای یورگن هابرماس است تا تقسیم قدرت به دو مقوله سخت و نرم که در آرای جوزف نای و «آینده قدرت» گفته شده، همه را مورد واکاوی قرار می‌دهد. وی سپس به تعریف عملیاتی‌ای که خود کاستلز از قدرت ارایه می‌دهد، اشاره کرد و گفت: تعریف او بر سه کلید واژه اصلی مبتنی است؛ اول اینکه قدرت را یک رابطه می‌داند. قدرت صرفا ویژگی یک فرد حقیقی یا حقوقی نیست بلکه مفهومی رابطه‌ای و الاکلنگی است که یک کنشگر اجتماعی را قادر می‌سازد به گونه‌ای ناهمسنگ و از راه‌هایی که خواسته‌ها، منافع و ارزش‌های مربوط به صاحبان قدرت را برخوردار می‌سازد، بر تصمیم سایر بازیگران و کنشگران اجتماعی تاثیر بگذارد. فهم این مفهوم از قدرت این امکان را به ما می‌دهد که نگاه کاستلز به قدرت و ارزشی را که برای آن قایل است در همین ابتدا متوجه شویم. نکته کلیدی بعدی، ناهمسنگی در این تعریف است. یعنی اگرچه قدرت در دست برخی کنشگران می‌تواند به صورت موثرتر اعمال شود اما همواره این پادقدرت می‌تواند وارد شده و تاثیر متقابل و ناموزونی را بر روند قدرت ایجاد کند.

‌ تغییر در فناوری، صورتبندی تاریخی جدیدی است
وی در توضیح سایر فصل‌های کتاب، ادامه داد: فصل اول این کتاب ادامه‌ای است از جلد نخست کتاب «عصر اطلاعات» که بیش از یک دهه پیش ترجمه آن توسط انتشارات طرح نو منتشر شد. وی افزود: در نظریه نظام جهانی که ریشه در تفکر مارکسیستی دارد کاستلز خود را متعلق به این جریان می‌داند و شاید تا حدی بر این اساس، مفاهیم بعدی خود درباره فضای جریان‌ها، زمان بی‌زمان و فضای مکان‌ها که در کتاب‌های قبلی خود به آنها پرداخته بود را تشریح می‌کند. در فصل دوم، با مفهوم دیگری مواجه می‌شویم که کاستلز با توجه به ویژگی‌هایی که عصر ارتباطات دیجیتال برای ما متصور است، آن را مطرح می‌کند. او واژه «mass self-communication» را جعل می‌کند و آن را همان انقلابی می‌داند که در دهه اخیر، ماحصل وب2 در دسترس همه کاربران و کنشگران فضای مجازی است و به اجرا گذاشتن معانی از این مجرای جدید تبادل اطلاعات برای ما قدرتی را در خلق و تولید محتوا و مدیریت پیام و بازنشر آن و همزمان در انتخاب یا گزینشگری آن اختصاص داده است.

بنابراین، کاستلز این تغییر در فناوری را صورتبندی جدید از لحاظ تاریخی برشمرده که آن را جدای از mass communication نمی‌داند ولی یک خود درگیراننده‌ای را در آن وارد کرده که بهترین ترجمه‌ای که توانستم برای آن پیدا کنم «ارتباطات خودانگیز» بود. چرا که به لحاظ تولید محتوا خود تولیدگر است، به لحاظ توزیع، خود آن را مدیریت می‌کنیم و به لحاظ دریافت نیز self selectedاست که برخی آن را ارتباطات خودگزین ترجمه کرده‌اند. بصیریان جهرمی در پایان، این کتاب را جزو سرفصل‌های مهم آکادمیک برای مطالعات در حوزه ارتباطات و رسانه دانست که می‌توان در حوزه نظریه‌ها و مطالعات انتقادی به آن پرداخت.

ورود به دوران جدیدی از سیاستگذاری
مسعود کوثری


مسعود کوثری استاد ارتباطات دانشگاه تهران به عنوان سخنران دوم این نشست، با اشاره به تفاوت برخی مباحث کتاب «نقد ارتباطات» با بحث‌های پیشین کاستلز، گفت: در این کتاب برداشت‌های تازه‌تری مطرح می‌شود که «mass-self communication» یکی از آنهاست که می‌توان گفت الهامی از گیدنز در بحث خود اندیشه‌گر در کتاب «مدرنیته» است؛ خود جدیدی که دچار اندیشه است و این اندیشه را با تفسیر جهان درگیر می‌کند. نکته دوم که در «شبکه‌های خشم و امید» نیز به آن پرداخته تاثیر شبکه‌های اجتماعی جدید بر جنبش‌های اجتماعی جدید است. وی این دو را از مهم‌ترین تم‌های این کتاب دانست و افزود: مورد دیگر، بحث سیاستگذاری است، اینکه آیا لازم است که ما وارد دوران جدیدی از سیاستگذاری بشویم یا خیر. پاسخ بنده به این سوال آری است زیرا همه این شرایط ما را وارد این سیاستگذاری جدید رسانه‌ای می‌کند و ما در جامعه خود نیز تا حدی با چنین وضعی مواجه هستیم. گردش پیام امروزه بسیار پیچیده‌تر و مهم‌تر شده و پیش‌بینی اینکه حرکت از کجا آغاز می‌شود و به کجا می‌رود اهمیت زیادی دارد. کوثری، برای مطالعه بیشتر در این زمینه مطالعه کتاب «امپراتوری» مایکل هارت و آنتونیو نگری را پیشنهاد کرد.

وی در ادامه، به بحث قدرت در کتاب مورد بحث در این نشست پرداخت و افزود: بحث قدرت در کتاب «قدرت ارتباطات» را می‌توان به نوعی قدرت به توان دو دانست، ریشه مفهوم قدرت که کاستلز از آن حرف زده براساس تعریف وبر از قدرت است. اینکه بنده به اصطلاح «قدرت به توان دو» اشاره کردم به این معنی است که هم ذات قدرت رابطه‌ای است و هم جامعه مبتنی بر رابطه‌ای بودن است. به بیان دیگر، جامعه بدون مفهوم رابطه‌ای قابل فهم نیست. بنابراین قدرت حاضر که قدرت به توان دو است از قدرت جامعه سنتی قوی‌تر و قدرتمندتر است. وی در پایان گفت: دیوید لیون در دهه ۹۰ سه کتاب درباره جامعه نظارتی نوشت. امروز در جامعه‌ای که قدرت به توان دو است بحث نظارتی بودن و کنترل بسیار متناسب است.

متفکری در جست‌وجوی آزادی
هادی خانیکی


خانیکی سخنران بعدی این نشست بود. وی با اشاره به اینکه کاستلز اندیشمندی است که در یک عرصه متوقف نشده است، گفت: او هرگز خود را به یک چارچوب بسته در تفکر محدود نکرده است. می‌دانید که او متفکری سیاسی است که در جست‌وجوی آزادی و مبارزه با دیکتاتوری از اسپانیا به فرانسه فرار می‌کند و در آنجا مدت زیادی تحت تاثیر اندیشه‌های چپ به ویژه آلتوسر و مورن قرار می‌گیرد اما به‌طور متوالی، از عناصر موجود در جهان جدید تاثیر گرفته و تغییر می‌کند به‌گونه‌ای که او را یکی از نظریه‌پردازان سیاستگذاری در ارتباطات اما در فضای سیال و متغیر محسوب می‌کنند. همچنین او را از دانشمندان پراستناد می‌دانند؛ به عبارتی بعد از گیدنز، پاتنام و هابرماس، چهارمین اندیشمند موثر در تحولات حوزه اجتماعی و نظریه‌پرداز اول در حوزه ارتباطات است. به همین دلیل، نمی‌توان از کنار مفاهیمی که مطرح می‌کند، ساده گذشت. وی افزود: این کتاب در واقع، مکمل سه‌گانه معروف کاستلز است. او می‌خواهد به این پرسش پاسخ دهد که آیا می‌توان برای مصرف محتوا در رسانه‌های جمعی نوعی سیاستگذاری را اعمال کرد یا اساسا شبکه‌های مجازی سیاست‌گریز هستند و به مرحله عصیان علیه سیاستگذاری رسیده‌اند. یعنی قدرت در شبکه‌ها به گونه‌ای است که راه را بر هر نوع مداخله از سوی قدرت‌های سیاسی و حتی نهادهای مدنی بسته است.

خانیکی، بحث محوری کاستلز در این کتاب را تحول بین فناوری و فرهنگ دانست و ادامه داد: در «قدرت ارتباطات» تحولی بین فناوری و فرهنگ رخ داده است؛ یعنی او قدرت را به‌عنوان یک ظرفیت رابطه‌ای و مفهوم سیال در نظر می‌گیرد نه یک مفهوم ثابت. یک مفهوم سیال است که رابطه‌ای که بین کنشگر و محیط او ایجاد می‌شود را تغییر می‌دهد. کاستلز ابتدا نسبت به آنچه در فضای مجازی رخ می‌دهد خوشبین است و بعدها خود او نیز تا حدی انتقادی برخورد می‌کند. این مفهوم قدرت سیال بسیار مهم است که کاستلز آن را در چارچوب یک ظرفیت رابطه‌ای تعریف می‌کند. یعنی ذات نامتغیر قدرت به مفهوم تغییرپذیر قدرت براساس رابطه‌ها برمی‌گردد و آن رابطه‌ها تبدیل ارتباطات عمودی به ارتباطات افقی است. در اینجاست که کنشگران به مخاطبانی فعال بدل می‌شوند و مفهوم «ارتباطات خودانگیز» در خصیصه جدید کنشگری شکل می‌گیرد. کنشگری در اینجا چه فرد باشد و چه گروه‌ها، سازمان‌ها، نهادها و شبکه باشند، همگی تحت تاثیر این ناهمسنگی یا ناهموزنی ارتباطات قدرت قرار می‌گیرند.

‌ شبکه، معیاری جدید برای کارکرد مناسب سایر شبکه‌های قدرت
وی افزود: حرف اصلی کاستلز در این کتاب این است که قدرت ارتباطات سه جنبه دارد. اول اینکه چند بعدی است؛ حول شبکه‌ها شکل می‌گیرد و این شبکه‌ها همه آنها یعنی فرد، نهاد، سازمان و... را تحت تاثیر قرار می‌دهد و تمام حوزه‌های فعالیت انسانی را دربرمی‌گیرد. دوم اینکه شبکه‌های قدرت در حوزه‌های مختلف شبکه‌سازی نیز می‌کنند، ادغام نمی‌شوند و به صورت رقیب و مشارکتی وارد فعالیت‌ها می‌شوند و سوم اینکه شبکه قدرت، حول نهادها یا سیستم سیاسی شکل می‌گیرد و در نتیجه سیاست نقش بنیادی در شبکه‌سازی کلی قدرت دارد. از همین جاست که کاستلز، سیاستگذاری در حوزه شبکه‌ها را امری ممکن اما منعطف و متغیر می‌داند. به هر حال، فهم کاستلز به فهم تغییرات در جامعه و جهان امروز کمک می‌کند؛ تغییراتی که شبکه‌ای شدن، منعطف شدن، چند ضلعی شدن و به همین اعتبار تغییر در نقش‌ها و کارکردها را به دنبال دارد.

البته در بحث مهم بعدی که کاستلز دارد باز همین ذهنیت او به دلیل حضور در سطوح مختلف از شهر و برنامه‌ریزی و معماری و نظایر آنها به اینجا می‌رسد که ربط بین شبکه‌ها و توسعه و ربط بین شبکه‌ها و انقلاب بعدی‌ای که در ارتباطات رخ می‌دهد یا انقلاب موبایلی را ببینیم. وی در پایان به دو کار اخیر کاستلز اشاره کرد و افزود: دو کار بعدی او یکی درباره شبکه‌ها و توسعه و دیگری درباره شبکه‌ها و موبایل است. امیدوار هستیم آنها نیز به فارسی ترجمه شوند. این آثار کمک می‌کنند بفهمیم که شبکه یک معیار جدید برای کارکرد مناسب همه شبکه‌های دیگر قدرت است. در واقع دامنه این مباحث کاستلز به گونه‌ای است که اساسا کاستلزخوانی فراتر از ارتباطات در حوزه‌های دیگر نیز مطرح شده است. به‌طور مثال، معماری و شهرسازی جدید را نیز نمی‌توان خیلی مستقل از شبکه‌ها و مباحث کاستلز دید.

 قدرت در چنگال تکنولوژی
حسینعلی افخمی


حسینعلی افخمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، آخرین سخنران نشست با بیان اینکه کاستلز را نمی‌توان با پرداختن به ترجمه یک کتاب نقد کرد، گفت: کتاب «قدرت ارتباطات» بخشی از ادبیاتی است که حداقل طی ۲۰ سال اخیر در ایران تولید شده است و بهتر بود کتابشناسی به ویژه بخش فارسی آن در چاپ دوم گسترده‌تر می‌شد تا به خواننده ایرانی کمک کند ابعاد کار را بهتر ببیند. وی گفت: ما نمی‌توانیم نظریات کاستلز را تحلیل کنیم برای شناخت او نیز باید ببینیم خود انگلیسی‌زبان‌ها درمورد انگلیسی‌زبان‌ها چه می‌گویند و افزود: سه کلمه کلیدی قدرت، شبکه و ارتباطات اساس و بنیان مطالب کتاب قدرت ارتباطات را تشکیل می‌دهند و پیچیدگی آن وقتی آغاز می‌شود که وقتی به بحث قدرت می‌رسیم باید توجه داشته باشیم که رویکرد علوم سیاسی چیست؟

روانشناسان، جامعه شناسان و... چگونه می‌بینند و نگاه ارتباطاتی‌ها چیست و از همه مهم‌تر آن چیزی که با جامعه اطلاعاتی مطرح می‌شود قدرت در چنگال تکنولوژی است. می‌دانید که دعوای روزنامه‌نگاری تا قبل از آمدن اینترنت، با قدرت بیشتر قدرت فیزیکی و نظامی بود اما با وجود اینترنت، ماهواره‌ها و با سرعت گرفتن تکنولوژی، روزنامه‌نگاری بدون اینکه خود متوجه باشد در یک تله سانسور افتاد. این بازی از جنگ فارکلند شروع می‌شود وقتی که به خبرنگاران اجازه پخش خبر را نمی‌دهند و اخبار به‌شدت تحت کنترل ارتش است و همین گام به جلو می‌آید و مبنای یک علامت سوال می‌شود که آیا تکنولوژی راهی برای رسیدن به آزادی است یا ابزاری برای کنترل آن و این دو اختلاف از سوی مفهوم قدرت ارتباطات، دو مفهوم اصلی را تشکیل می‌دهد که یکی را دوسلاپول، یکی از صاحب‌نظران امریکایی حوزه ارتباطات در دهه 70 و قبل از اینترنت مطرح می‌کند و دیگری که هنوز هم ادامه دارد همین است که آیا تکنولوژی آزادی است یا کنترل؟ و این سوال مبنای بحث قدرت می‌شود، اینکه قدرت کجا قرار می‌گیرد.

‌ کاستلز قدرت را با شبکه ترکیب می‌کند
افخمی، ادامه بحث خود را بر تقسیم‌بندی انواع قدرت متمرکز کرده و گفت: تعریف کاستلز از قدرت در این کتاب، متاثر از تعریف وبر، فوکو، هابرماس و بیشتر از همه گیدنز است. نکته اول این است که همه به دنبال کسب قدرت مشروع هستند زیرا در مقابل قدرت نامشروع، مقاومت شکل می‌گیرد و علیه آن نیروی دیگری شکل می‌گیرد، بنابراین، قدرت با مشروعیت گره می‌خورد. دومین نکته قدرت ارجاعی یا قدرت نفوذ یا اقناع است که از ارسطو شروع می‌شود، تکنیک‌های آن بیشتر در حوزه بلاغت تدریس می‌شود و در حوزه وسایل ارتباطی جدید نیز از آن استفاده می‌شود. در مرحله بعد به self communication می‌رسیم و اینکه وقتی ما در شبکه هستیم چقدر از این فن استفاده می‌کنیم و تا چه حد بر آن تسلط داریم. این نیز یک قدرت است که کمتر کسی به آن توجه می‌کند. قدرت دیگری که در جوامع امروز وجود دارد و در کتاب «فیلترهای خبری» چامسکی درباره آن بحث می‌شود، قدرت کارشناسی است که در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی و در فضای مجازی با ارجاع به نظر کارشناسان اعمال می‌شود. قدرت پاداش از دیگر نمونه‌های قدرت است که به وسیله پاداش دادن، قدرت به وجود می‌آید، گرچه ما بدترین و ملموس‌ترین نوع اعمال قدرت را اعمال زور و اجبار می‌دانیم.

وی در ادامه گفت: باید ببینیم کدام یک از این انواع قدرت مدنظر کاستلز است. کاستلز قدرت را با شبکه ترکیب می‌کند. مفهوم شبکه نیز مربوط به دیروز و امروز نیست. در واقع، مفهوم شبکه برای نخستین بار توسط مردم شناسان مطرح شد ولی در علوم دیگر مثل سیاست، ریاضی و... شکل‌های دیگری پیدا می‌کند و تعاریف خود را دارد اما در نهایت، مشترکاتی نیز دارند. با این ابعادی که برای شبکه در نظر گرفته می‌شود ما با ارتباطات سر و کار داریم و دلیل اینکه من نسبت به ارتباطات شبکه‌ای و اینکه شاید نتوانیم نظریات کاستلز را بفهمیم بدبین هستم این است که ما در حوزه ارتباطات در دانش و آموزش آن در بخش‌هایی صفر هستیم در بخش‌های دیگری خیلی عقب و در بخش‌هایی خیلی جلو هستیم؛ مثلا ارتباطات گروهی که سال‌هاست در کشورهای دیگر به‌عنوان یک رشته درسی وجود آمده، در هیچ یک از دانشگاه‌های ما تدریس نمی‌شود. ارتباطات گروهی نسبت نزدیکی با مشارکت سیاسی، تحزب، کار جمعی، اجتماعات و... دارد و از سوی دیگر نیز ارتباط نزدیکی با سازمان‌ها و ارتباطی که در آنها به وجود می‌آید، دارد. فقدان این ادبیات در ارتباطات گروهی تا حدی فهم ارتباطات را برای ما مشکل می‌کند گرچه کاستلز وقتی درباره تکنولوژی جدید بحث می‌کند بیشتر بر mass-self communication یا ارتباطات خودگزین تمرکز می‌کند. در واقع می‌خواهد بگوید تکنولوژی جدید به انواع ارتباطاتی که از قبل وجود داشت، یک نوع ارتباط جدید اضافه کرده است.

‌ فقدان ادبیات ارتباطات گروهی در ایران
وی فقدان ادبیات ارتباطات گروهی را مهم دانست و گفت: جریان حاکم در ذهن ما بیشتر جریان جبرگرایی مک‌لوهان است و چون کاستلز به مک‌لوهان نزدیک است، ما با این دو بیشتر ارتباط برقرار می‌کنیم و صحبتی از سایر افراد مثل جیمز کارن، نیکلاس گارنهام، جان پیلجر و... در ادبیات این حوزه نمی‌کنیم. شاید دلیل این باشد که شاید آن ادبیات گسترده‌ای که در حوزه جامعه‌شناسی، روانشناسی، سیاست و فناوری می‌توانست زمینه‌ای برای درک ارتباطات باشد، وجود ندارد. اینکه کتاب کاستلز ترجمه شده افتخار بزرگی است ولی خواننده کتاب نباید فکر کند که آنچه در این اثر آمده غیرقابل تغییر است و همه آنچه باید از ارتباطات بداند همین است. او سپس با اشاره به انقلاب عربی و نقشی که برای رسانه در این جریان متصور است، گفت: در مورد انقلاب ایران نیز دو نظریه درباره نقش رسانه‌ها وجود دارد؛ اول نقش BBC را در تهییج مردم پررنگ می‌دانند و عده‌ای دیگر در مقابل آن نقش رسانه‌های کوچک مثل زیراکس و فتوکپی را برجسته می‌کنند، در حالی که انقلاب ایران بسیار پیچیده‌تر از نقش رسانه‌هاست. یا آنچه در بلوک شرق اتفاق افتاد و جهانی شدن تلویزیون را عامل اصلی سقوط شوروی تلقی کردند.

عده‌ای همان زمان آن را پذیرفتند اما بعد به این نتیجه رسیدند که جهانی شدن تلویزیون یا سایر شبکه‌های اجتماعی به تنهایی باعث انقلاب نمی‌شوند بلکه می‌توانند فاجعه آفرین باشند. به‌طور مثال، چند ماه بعد از سقوط‌های پیاپی در بلوک شرق، در رواندا شاهد قتل عام صدها هزار نفر هستیم. در واقع، تلویزیون نه تنها باعث انقلاب نشد بلکه توانست جنگ داخلی و قبیله‌ای را تشدید کند و بعد از آن نیز تعداد جنگ‌ها بیشتر شد. نه اینکه تلویزیون باعث بروز جنگ شود ولی یک دیدگاه رسانه‌گرایانه نسبت به تحولات اجتماعی و یک دیدگاه اغراق شده در حوزه رسانه وجود دارد.

وی با تاکید بر اینکه خودانگیزاننده یا خودگزین بودن مفهوم mass-self communication قابل درک نیست، ادامه داد: کاستلز با طرح این مفهوم، می‌خواهد ارتباط جمعی را زیر سوال ببرد. عده‌ای در مقابل آن ایستادند اما عده‌ دیگری در دهه 80 پیدا شدند که ادعا می‌کنند با آمدن اینترنت، ارتباطات جمعی سنتی مرده و دیگر وجود ندارد که این نیز یک نگاه رسانه گرایانه به این مفهوم است. مک کوئل، از ارتباطات جمعی دفاع می‌کند و معتقد است از بین نرفته و همچنان هویت خود را دارد.

‌ در فضای مجازی ما قاعده بازی را نمی‌نویسیم
افخمی گفت: فکر می‌کنم مفهوم مد نظر کاستلز از طرح «mass-self communication» خودارتباطی جمعی باشد و خودگزین که دوستان اشاره کردند، یکی از مولفه‌های آن می‌شود. بحث کاستلز بحث تولید تعاملی است و بر همین اساس، ادعا می‌کند ما وارد دنیایی شده‌ایم که کنترل در آن در حال کم شدن است. کاستلز در کتاب خود آمار و ارقام زیادی درباره شرکت‌های اینترنتی و امثال آنها ارایه می‌کند اما به این ویژگی - کم شدن کنترل- ایراداتی وارد است؛ به‌طور مثال، در انقلاب عربی کاستلز نقش اینترنت را خیلی جدی گرفت و اصطلاح انقلاب اینترنتی را مطرح کرد. در حالی که برد شبکه‌های اجتماعی در عربستان و امارات در آن زمان به ۶۰ درصد می‌رسید در حالی که در تونس و مصر نهایتا ۳۰ تا ۴۰درصد بود. پس اگر شبکه‌های اجتماعی پایه و بنیانگذار انقلاب عربی بودند باید تحرکات بیشتری در عربستان و امارات نسبت به تونس و مصر شکل می‌گرفت. پس باید دنبال عامل دیگری بود.

وی، ایراد دیگر را نقش گردش سرمایه در عرصه شبکه‌های اجتماعی و اتفاقی دانست که در آن سوی دنیا می‌افتد و گفت: عده‌ای معتقدند که در جریان اتفاقات سال 2010-2009 در ایران، توییتر و فیس بوک، میلیاردها دلار سود بردند و بعد اقتصادی آن را می‌بینند. در حالی که وقتی ادعا می‌کنیم که در فضای مجازی، ما قاعده را تعیین می‌کنیم باید توجه کنیم که مقررات را چه کسی وضع می‌کند؟ در فضای مجازی ما قاعده بازی را نمی‌نویسیم بلکه شرکت‌های جدید رسانه‌ای که خصوصی هستند و حتی از کنترل قدرت مشروع نیز خارجند نقش سیاستگذار را دارند و قاعده بازی را می‌نویسند. بنابراین، ما وارد یک دنیای جدید می‌شویم. نکته اینکه این دعوای ما در ایران نیست و به درد ما نیز نمی‌خورد بلکه برای کسانی است که در حوزه ادبیات مارکسیستی بر این اساس نگاه می‌کنند که آیا رسانه‌ها یا تحولاتی که در نوع سرمایه داری به وجود آمده می‌توانند انقلاب و تحول به وجود بیاورند یا همان روال قبلی طی می‌شود. نکته دیگر، توجه به نقش کارگر است اینکه در فضای مجازی جدید کارگر یا نیروی کار کجا قرار می‌گیرد. اینها مواردی است که نیاز به پاسخ دارد. افخمی، ترجمه دوباره و ویراستاری جداگانه کتاب را به عنوان توصیه نهایی خود مطرح و تاکید کرد: نه تنها این کتاب بلکه اگر همه کتاب‌ها به صورت جداگانه ویراستاری شوند نتیجه بهتری خواهند داشت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...