راوی استبداد | شرق


اسماعیل کاداره، مشهورترین نویسنده آلبانی و نویسنده‌ و شاعری که او را اغلب با رمان‌هایی ضد استبدادی‌اش می‌شناسند، در 88‌سالگی درگذشت تا به این ترتیب ادبیات جهانی یکی دیگر از نویسندگان شاخص معاصر را از دست بدهد.

کاداره

کاداره سال‌ها در وضعیت استبدادی آلبانی زندگی کرد و مثل بسیاری دیگر از نویسندگان و روشنفکران هم‌سرنوشتش، تن به مهاجرتی اجباری داد و از فرانسه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد. او ادبیات را عرصه مقاومت در برابر استبداد می‌دانست و معتقد بود همه چیز می‌تواند کنشی مقاومتی باشد.

کاداره در این سال‌ها بارها به‌عنوان نامزد نوبل ادبی مطرح شده بود و البته هیچ‌وقت برنده این جایزه نشد. با‌این‌حال، او جوایز متعددی به دست آورده بود، از‌جمله اینکه در سال 2005 اولین نویسنده‌ای بود که جایزه ادبی بوکر بین‌المللی را به خاطر مجموعه آثارش به دست آورد.

اسماعیل کاداره در 28 ژانویه 1936 در جیروکاستر در جنوب آلبانی متولد شد. او در مصاحبه‌ای گفته بود ‌همیشه دوست داشته نویسنده شود، از 10‌سالگی «مکبث» می‌خوانده و عاشق داستان‌های ارواح و اشباح بوده است. کاداره تحصیلات دانشگاهی‌اش را در دانشگاه تیرانا پشت سر گذاشت و پس از آن مطالعات ادبی‌اش را در انستیتو گورکی مسکو ادامه داد. با بروز اختلاف بین کشورش و اتحاد جماهیر شوروی در پایان سال 1960 از این کشور خارج شد، اما تأثیری که از فرهنگ روسی گرفته بود تا پایان عمرش با او باقی ماند.

اگرچه کاداره بیشتر به‌عنوان رمان‌نویس شناخته می‌شود، اما خیلی زود و در ‌18سالگی نخستین دفتر شعرش با عنوان «اشعار جوانی» را منتشر کرد. او پس از بازگشت به آلبانی، مجموعه شعر دیگری با نام «قرن من» هم منتشر کرد، اما عمده شهرتش به خاطر رمان‌هایی است که از او منتشر شده‌‌.

«ژنرال ارتش مرده» عنوان نخستین رمان کاداره است که در سال 1963 به چاپ رسید. کاداره در دوره‌ای که در شوروی اقامت داشت، پنج سال را صرف نوشتن و بازنویسی این رمان کرد و پس از انتشارش شهرتی جهانی به دست آورد. این رمان روایت ژنرالی ایتالیایی است که بعد از جنگ جهانی دوم، به آلبانی بازگشته تا اجساد سربازان ایتالیایی را که در آنجا کشته شده‌اند پیدا کند و برای مراسم تدفین به ایتالیا منتقل کند. این رمان پس از انتشار به زبان‌های متعددی ترجمه شد و در آن دوره به‌خصوص در فرانسه با استقبال زیادی روبه‌رو شد.

سه سال پس از این، کاداره رمان «طبل‌های باران» را در 1970 منتشر کرد؛ این رمانی است که به وقایع قرن پانزدهم و مبارزه با اشغالگری عثمانی مربوط است. در سال 1971 رمان «رویدادهای شهر سنگی» یا «هبوط شهر سنگی» را منتشر کرد و در آن به روایت دوران کودکی‌اش در شهر زادگاهش در دوران جنگ پرداخت. رمان «زمستان سخت» در 1973 به چاپ رسید و کاداره در آن به روایت جدایی بین کشورش و اتحاد جماهیر شوروی توجه کرد. چند سال پس از آن نیز او دوباره در رمانی دیگر با نام «غروب خدایان استپ» به همین موضوع پرداخت.

اما دهه 70 میلادی سرآغاز دورانی تازه در کار اسماعیل کاداره بود. او در این دوره پیگیرانه نسبت به مسئله استبداد موضع گرفت و در آثارش به ماهیت استبداد توجه کرد. رمان‌های «آوریل شکسته» یا «آوریل نافرجام»، «پلی با سه طاق» و «چه کسی دورنتین را بازگرداند؟» از آثار این دوره از کار کاداره به‌شمار می‌روند که البته موجب شد انتشار آثارش هم ممنوع شود. از این به بعد به دفعات چاپ آثار کاداره با مانع روبه‌رو شد تا اینکه در نهایت او به فکر ترک کشورش افتاد تا امکان کار‌کردن و انتشار کتاب‌هایش را داشته باشد. کاداره سپس رمانی درباره مواهب استقلال آلبانی منتشر کرد.

«آوریل شکسته» که مربوط به این دوره از کار کاداره است، از‌جمله آثار او است که به فارسی هم ترجمه شده‌. قاسم صنعوی این کتاب را ترجمه کرده و در ابتدای کتاب مقاله‌ای از نیکول شاردر هم آورده است که او در بخشی از آن نوشته که کاداره «کشورش را تا گذشته‌های دورش دوست می‌دارد. سخنگوی ملتی است که پیوسته با اشغالگر مبارزه کرده است. کاداره استاد استعاره و کنایه است، در خلال سبکی ساده، بی‌پیرایه، موجز، و تصاویری که گاهی وهم‌آور و هذیان‌آمیز است و تا مرزهای جنون پیش می‌رود، تابلوی تاریخی و اجتماعی گسترده‌ای از آلبانی ترسیم می‌کند‌». او همچنین در جایی دیگر از این مقاله نوشته که کاداره در همه آثارش تلاش کرده به زندگی کشور خود نزدیک شود و آن را درک کند؛ آثاری که در آن واحد از تاریخ، قصه، وقایع و سرگذشت مردم‌شناختی نشان دارند. او داوری نمی‌کند و نقل می‌کند و برای این کار از وضعیت کشورش، استبداد و ستم و در سویی دیگر مقاومت و طغیان الهام می‌گیرد.

رمان «زمستان سخت» که با ترجمه مهستی بحرینی به فارسی منتشر شده، از مهم‌ترین آثار کاداره به‌شمار می‌رود. بحرینی در بخشی از مقدمه‌اش درباره نقش و جایگاه کاداره به این نکته اشاره کرده که او سال‌ها یگانه پیام‌آور کشوری محدود و بسته بود؛ کشوری که نه کسی به آن سفر می‌کرد و نه چیزی درباره آن می‌دانست. او درباره ویژگی‌های رمان «زمستان سخت» هم نوشته که روایت این اثر «گرچه از یک واقعه تاریخی مشخص، قطع رابطه آلبانی و شوروی سابق در سال 1961، الهام گرفته است و به‌ظاهر رنگ و بوی سیاسی دارد، به‌هیچ‌روی نباید در چارچوب رمان سیاسی محدود شود؛ زیرا در این اثر، نویسنده به شیوه همیشگی خود با حفظ درونمایه اصلی، مسائل گوناگونی را مطرح می‌کند که گرچه در بادی امر چندان ربطی به داستان ندارند، مانند جوی‌های منشعب از سرچشمه‌های مختلف، سرانجام به هم می‌پیوندند و نهری سیال و جوشان پدید می‌آورند. از همین رو‌ست که رمان‌های کاداره را رمان سمفونیک می‌نامند. او تنها به شرح دگرگونی تاریخی و سیاسی ناشی از قطع رابطه آلبانی و شوروی سابق نمی‌پردازد، بلکه این دگرگونی را در زندگی فرد فرد مردم ردیابی می‌کند. گویی به موازات گسستن دو کشور از یکدیگر، زندگی خصوصی افراد نیز دچار گسستگی شده است. زمستان 61 برای همه آلبانیایی‌ها از پیر و جوان، شهری و کوه‌نشین، بورژ‌وای سابق و انقلابی سرسخت، فصل به‌هم‌ریختگی و آشفتگی است. با این همه نویسنده از این آشفتگی‌ها هراسی به دل ندارد و نشان می‌دهد که چگونه یک کشور کوچک، با تکیه بر نیروی مردم می‌تواند به جنگ ابرقدرت‌ها رود و از معرکه پیروز به در آید. منتقدان به زمستان سخت، جنگ و صلح زمان ما لقب داده‌اند».

«ژنرال ارتش مرده»، «عقاب»، «مهتاب»، «کاخ رویاها» و «دختر آگاممنون» برخی دیگر از آثار کاداره است که به فارسی ترجمه شده‌اند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...