نشست نقد و بررسی کتاب «جلال ناخوانده» تالیف غلامرضا خاکی در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

جلال ناخوانده غلامرضا خاکی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از اطلاعات؛ در این جلسه مقصود فراستخواه جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، بیان کرد: ما یک مدرنیته ایرانی داشتیم که از آن یک ایدئولوژی‌دوستی اقتدارگرا درآمد و برای من همچنان سؤال است که مشکل این سرزمین چیست که از چنین فرهنگی، ایدئولوژی می‌سازد؟ ما از دیانت هم ایدئولوژی ساختیم.

وی افزود: جلال هم چنین مسأله‌ای داشت و می‌خواست این موضوع را ارزیابی کند و با همین حس در طول زندگی‌اش به یک نقد اجتماعی وسیع روی‌آورد. حس تمدنی در جلال بسیار عمیق بود و اندیشه‌های او جنبه‌های نیهیلیستی داشت و می‌خواست به زبان ایرانی به این پوچ‌گرایی پاسخ دهد.

فراستخواه گفت: جلال می‌خواست نوسازی دهه 30 و 40 و 50 را تحلیل کند و معتقد ‌بود نوسازی مشکلاتی دارد و بعداً پیامدهایی خواهد داشت، ولی سیستم آن دوره نتوانست صدای جلال را بشنود و کار ایران به انقلاب کشید و این نوسازی، خودش را نابود کرد. به گمان من اگر جلال خوب خوانده می‌شد و سیستم ناشنوایی نداشت، ما مجبور نبودیم این همه هزینه بپردازیم.

وی توضیح داد: این کتاب به تاریخ فکری ایران نزدیک شده‌است. تاریخ فکری با تاریخ فکر تفاوت دارد. تاریخ فکر، نگاه سوژه‌گرا دارد و فرضش آن است که سوژه‌هایی هستند و فکر می‌کنند و باید به افکار آنان پرداخت. زیرا این واحد‌های اندیشه هستند که دنیای ما را می‌سازند. این نگاه سوژه‌محور خیلی بر ما چیره شده‌است.

تاریخ فکری، سوژه‌محور نیست. کسانی مثل استفان کولینی که تاریخ فکری را توضیح می‌دهند، می‌گویند ایده‌ها در درجه صفر به وجود نمی‌آیند بلکه فکرها بروندادی از شرایط اجتماعی، روان‌شناسی روابط، عواطف، حالات، احساسات و مؤلفه‌های دیگر مؤثر بر متفکر هستند.

این استاد دانشگاه یاد‌آور شد: در تاریخ فکری، ما انسان را می‌شناسیم، ازجمله اینکه چطور از شریعتی معلم انقلاب درمی‌آید؟ در تاریخ فکری می‌خواهیم بدانیم عملکرد جلال چه بود. این کتاب را که می‌خوانیم، می‌توانیم بفهمیم که ایده‌های او در یک بستر اجتماعی خاص طرح شدند. آل احمد بیشتر می‌خواست در ایران مداخله کند. او نمی‌خواست حقیقت را بشناسد. به همین دلیل زبان آل احمد تابع منطق نیست؛ نوعی زبان دلخواهانه است.

نعمت‌الله فاضلی، انسان‌شناس و استاد دانشگاه نیز در این مراسم گفت: جلال زمانی که در قید حیات بود، مخالفان جدی داشت و حکومت حرف‌زدن درباره او را ممنوع کرده بود. امروز هم مخالفان جدی دارد. من سعی می‌کنم به این پرسش جواب بدهم که «جلال ناخوانده» چه کاری می‌خواهد انجام دهد؟ گویا جلال می‌دانست متن‌های او استعداد بهره‌برداری‌های ایدئولوژیک دارند. پس سعی کرد زندگی روزمره خود را بنویسد. این رونوشت‌ها امروز کتاب شده‌اند و فکر ‌کنم این کتاب می‌خواهد این ایده را تصحیح کند که جلال بنیادگرای مذهبی، مدافع کامل سنت و دشمن همه‌جانبه غرب و تجدد است.

وی افزود: این برداشت‌ها از جلال غلط است. انقلاب 57 توانست از جلال یک برساخت سیاسی و ایدئولوژیک درست کند که این کتاب هم نمی‌تواند آن را تغییر دهد. این برساخت طی 45 سال درست شده‌است و کمتر کسی است که با خواندن این کتاب، نظرش عوض شود. این کتاب می‌خواهد با استناد به زندگی آل‌احمد و روزنوشت‌های او، این برساخت را اصلاح کند.

فاضلی ضمن تشکر از غلامرضا خاکی گفت: خاکی نه مدافع جلال است و نه مخالف او. در این کتاب سعی کرده از جایگاه یک محقق نقدهایی که به اندیشه جلال می‌شود را مطرح کند. آقای خاکی و همینطور آقای دانایی (خواهرزاده جلال)، تاریخ روشنفکری ما را به خوبی می‌دانند و اشراف کامل بر آثار جلال دارند، لذا در تصحیح خطایی که در رابطه با جلال صورت گرفته، موفق بوده‌اند. جلال از مدرن‌ترین مدرن‌های ایرانی بود و نیامد که سنت را احیا کند. او عقل‌گرا، نقاد، انسان‌گرا و در پی داشتن خویشتن و فردیت بود. از این‌رو فهم جلال را باید بازخوانی کرد، اگر چه من امروز کسانی که از جلال خشمگین هستند را درک می‌کنم.

در ادامه، بهرام پروین گنابادی، استاد دانشگاه، بیان کرد: برای شناخت جلال باید نامه‌های سیمین و جلال در سفر سیمین به دانشگاه استنفورد را بخوانیم. جلال با نوشتن آرام می‌گرفت، به این ترتیب نوشته‌های او را چقدر باید جدی گرفت؟ چرا خلوت و جلوت جلال با هم تفاوت داشت؟ این کتاب به من یاد داد در قضاوت کردن تأمل کنم و تا همه اسناد و مدارک درنیامده، قطعی نظر ندهم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...