ترجمه کتاب «رسانه‌های مغرض: چگونه رسانه‌ها به ما می‌آموزند عاشق سانسور باشیم و از روزنامه‌نگاری متنفر» [Slanted : how the news media taught us to love censorship and hate journalism] نوشته شریل اتکیسون [Sharyl Attkisson] توسط نشر خزه منتشر شد.

رسانه‌های مغرض: چگونه رسانه‌ها به ما می‌آموزند عاشق سانسور باشیم و از روزنامه‌نگاری متنفر» [Slanted : how the news media taught us to love censorship and hate journalism] نوشته شریل اتکیسون [Sharyl Attkisson]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی کتاب «رسانه‌های مغرض» در سال 2020 منتشر شده و اکنون با ترجمه علی شاکری روانه بازار کتاب ایران شده است.

این‌کتاب عنوان پرفروش‌ترین کتاب یواس‌ای تودی را دارد و در ۱۲ فصل به نقد سلطه امپریالیسم بر جریان رسانه‌ای جهان می‌پردازد.

«ماجراهای سی‌بی‌اس؛ مرگ با برش ممتد»، «واسطه روایت»، «روایت مسلخ»، «زمانی برای تصادم روایت‌ها»، «نیویورک تایمز»، «تفصیل روایت»، «مادر تمام روایت‌ها»، «سی‌ان‌ان؛ شبکه کابلی روایت‌ساز»، «کارشناسان و نظرسنجی‌های نه چندان قابل اعتماد»، «رسانه علیه رسانه»، «اشتباهات رسانه‌ای» و «امیدی هست» عناوین فصل‌های این کتاب هستند.

در بخشی از مقدمه نویسنده بر این کتاب می‌خوانیم:

«ما به شکل ترسناکی تلاش کرده‌ایم تا مردم را متقاعد کنیم که به همه اطلاعات نیاز ندارند (یا لایق دسترسی به آن نیستند) و فقط آن چه را که اقتضای منافع قدرت است باید بدانند. خبرنگاران این قدر درباره این پدیده آگاهند که دست‌کم نامش را بدانند: "روایت". این عبارت را معمولاً برای نقد کسانی به کار می‌بریم که سعی می‌کنند به اخبار سروشکل دهند. ولی اکنون خودمان درگیر آن هستیم. روایت، همان خط داستانی آدم‌ها تأثیرگذار و مهم است که می‌خواهند برای تعریف و محدود کردن دیدگاه شما به کار برده شود.»

این‌کتاب با ۲۵۸ صفحه و قیمت ۸۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...