کتاب «زمان‌های اجتماعی و تاریخی در جامعه‌شناسی و تاریخ» زنده‌یاد منوچهر آشتیانی درباره مفهوم «زمان» است که همیشه بدیهی پنداشته شده و در عین حال همیشه هم مبهم بوده است.

زمان‌های اجتماعی و تاریخی در جامعه‌شناسی و تاریخ منوچهر آشتیانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،  ۱۹ مهر مصادف با سالروز تولد منوچهر آشتیانی، پژوهشگر فلسفه، جامعه شناس و مترجم ایرانی است. او زاده ۱۹ مهر ۱۳۰۹ در سنگلج بود و خواهرزاده نیما یوشیج و از نوادگان میرزاحسن آشتیانی است. آشتیانی در سال ۱۹۷۱ از دوره دکتری دانشگاه هایدلبرگ فارغ‌التحصیل شد و از شاگردان کارل لویت و گادامر بوده است. بنابراین عمده تحصیلات آکادمیکش تحت سنت هایدگری بوده است.

آشتیانی در دوره‌ای از تحصیل خود نیز در فرایبورگ و در کلاس‌های مارتین هایدگر حاضر شد. رساله دکتری او یک کار تطبیقی بود بین آرای مولوی و مایستر اکهارت که با راهنمایی کارل لویت از آن دفاع کرد. زنده‌یاد آشتیانی در این رساله به‌گونه‌ای ثابت کرد که تفکرات مولوی، اکهارت و هایدگر در اصل تفکری عرفانی است و نه فلسفی. نظریات او را هانس گئورگ گادامر هم خواند و تایید کرد و به آشتیانی گفت که او نیز سال‌ها دارد عارف بودن هایدگر را گوشزد می‌کند، اما کسی نمی‌پذیرد.

گفتارهایی پیرامون شناخت مناسبات اجتماعی (۱۳۸۱)، جامعه‌شناسی شناخت کارل مانهایم (۱۳۸۴)، ماکس وبر و جامعه‌شناسی شناخت (۱۳۸۳)، کارل مارکس و جامعه‌شناسی شناخت (۱۳۸۶)، درآمدی به بحران جامعه‌شناسی جهانی معاصر (۱۳۸۸) و زمان‌های اجتماعی و تاریخی در جامعه شناسی و تاریخ (۱۳۹۸) برخی از آثار وی هستند پرونده زندگی منوچهر آشتیانی پس از یک دوره بیماری طولانی در ۸ مهر ۱۳۹۹ بسته شد.

همان‌گونه که در فهرست ذکر شد، یکی از آخرین کتاب‌های او «زمان‌های اجتماعی و تاریخی در جامعه‌شناسی و تاریخ» است. این کتاب آشتیانی درباره مفهوم «زمان» که همیشه بدیهی پنداشته شده و در عین حال مبهم است، تألیف شده و می‌کوشد به پرسش‌هایی در باب معنای زمان در تاریخ و اجتماع پاسخ دهد؛ پرسش‌هایی چون: بداهتی که در مواجهه نخست با زمان درک می‌کنیم یا دسترس‌ناپذیری و ابهام در معنای آن از چه منشایی حاصل می‌گردد؟ آن معنای گسترده و ژرف‌تر زمان آیا از خود جهان تاریخ (عالم بشریت) و تاریخ جهان (کیهان) بر می‌آید؟ اساساً رابطه میان این دو در بحث از زمان چگونه تبیین‌ ‎ پذیر است؟ آیا آن‌طور که ایدئالیست‌های انتقادی می‌اندیشند، زمان و مکان تنها مقولات نظام‌دهنده ذهن ما هستند؟ آیا زمان‌بندی هر هستنده‌ای عین خودهستندگی آن است و زمان، چنان که هایدگر می‌گوید، تمامیت وجود است؟

نویسنده در تلاش برای توضیح این پرسش‌ها و جست‌وجوی پاسخ آنها کتاب را ذیل دو مقوله عمده فرایند تاریخی زمان و جنبه‌های فلسفی آن تنظیم کرده است؛ به گونه‌ای که خواننده در مواجهه با مسئله زمان در پرتو اندیشه‌ای اصیل به طرح مسئله بنیادی و نیز تقریری نوین از بحث، دست خواهد یافت. آشتیانی پس از بررسی فرایند تاریخی بحث زمان و تطور مفهومی آن در غرب و شرق تا آگوستین و سپس کانت، مانهایم و هایدگر به جامعه شناسی تاریخ نیز پرداخته است. او در سیری به هم پیوسته و منسجم از رویکرد جهان طبیعی یا به بیان خودش «رویکرد جهان‌شناختی دهرگرایانه»، پای به عالم اسطوره و تصورات الاهیاتی می‌نهد و در طی مسیر با تحلیل نمودشناسانه دیالکتیکی و هرمنوتیکی به محتوای موضوع زمان دست می‌یابد و از رویکرد فلسفی (فلسفه اجتماع و تاریخ) مسئله را می‌کاود.

«زمان‌های اجتماعی و تاریخی در جامعه‌شناسی و تاریخ» در جایگاه یکی از واپسین تألیفات منوچهر آشتیانی را انتشارات علمی و فرهنگی نخست‌بار در سال ۱۳۹۸ و با شمارگان ۱۰۰۰ چاپ کرده و با قیمت ۳۵ هزار تومان در بازار نشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...