تواریخ ولیوس پاترکولوس (Historiae). اثر کایوس ولیوس پاترکولوس (1) (19 ق م؟-31 میلادی)، تاریخ‌نویس رومی، که درباره دوره‌ای است که از ویرانی کارتاژ تا جلوس وینیکیوس (2) به منصب کنسولی را در بر می‌گیرد. نویسنده کتاب آن را به همین وینیکیوس(پادشاه) تقدیم کرده است. سعی او بر این بوده است که تاریخی نظامی و چیزی بینا بین تاریخ عمومی جهان و فرهنگ رومی بنویسد. پاترکولوس به پیروی از سنت خانوادگی خود زندگی نظامی اختیار کرد و همین امر به او امکان داد که با شرق و آلمان آشنایی یابد. مطالعات ادبی و نیز جاه‌طلبی سیاسی او را به نوشتن این کتاب برانگیخت. تواریخ از عناصر مختلف و متنوعی ساخته شده که در همه‌جا خوب به هم آمیخته نشده است. از مجموع اثر مخصوصاً می‌توان شرح وقایع معاصر را استنباط کرد. به همین سبب است که ولیوس پارتکولوس بیش از همه به حکومت امپراتور تیبریوس (3)‌اهمیت می‌دهد. وانگهی خود در چندین لشکرکشی امپراتور شرکت جست. از سوی دیگر استطرادهای فراوانی در این اثر دیده می‌شود، مخصوصاً درباره تاریخ ادبی که در آن، ضمن آن‌که از دستور عمل مأخوذ از تعالیم مدرسی پیروی می‌کند، از سلیقه‌های شخصی خود نیز سخن گفته و ما را از جاه‌طلبی‌های ادبی خود آگاه می‌کند. با این همه، او یکی از نخستین کسانی است که تاریخ را شرح «مجموع زندگی» اقوام می‌داند و کوشیده است تا تاریخ فرهنگی آنها را به نحو درخوری مکتوب کند.

اسماعیل سعادت. فرهنگ آثار. سروش

1.Caius Vellius Paterculus 2.Vinicius 3.Tiberius

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...