ابراهیم اکبری دیزگاه که به تازگی با رمان «بیروط» برگزیده جایزه ادبی جلال آل‌احمد شده است درباره کتاب خود گفت: «بیروط» داستان شخصی به نامِ یحیی است که در ایران مشکلی با پدرِ خود دارد و به همین دلیل می‌خواهد ایران را ترک کند و به آلمان برود؛ اما چون پول کافی برای مهاجرت ندارد مجبور می‌شود با گروهی به لبنان بروند تا مستندی بسازند که در آنجا با پدرِ دیگری آشنا می‌شود؛ در واقع او با پدر بیولوژیک خود مسأله دارد و از او فاصله می‌گیرد؛ اما با پدری به نام امام موسی صدر آشنا می‌شود و زمانی که با امام موسی صدر آشنا می‌شود، به ایران تعلق پیدا می‌کند، برمی­‌گردد به ایران و سکنی می­‌گزیند؛ با تذکر اینکه «پدر» است که تعلق به وطن را به فرزندان می‌­آموزد.

بیروط ابراهیم اکبری دیزگاه

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، اکبری دیزگاه در معرفی شخصیت رمان «بیروط» گفت: شخصیّت اصلی در برهه‌ای از زندگی‌اش دچار شکّ می‌شود و ایمانش را از دست می‌دهد. با از دست دادنِ ایمان به نوعی امنیّتش از بین می‌­رود، معلق و سرگردان و البته خسته می‌­شود. بعد از آن همه دنبالِ دستاویز می‌­گردد، امام موسی صدر دستاویزی می‌­شود که خودش را در نسبت به امر مطلق پیدا کند.

هیچ چیز نمی‌تواند ما را از ادبیات بی‌نیاز کند
اکبری دیزگاه سپس درباره ارزیابی‌اش از وضعیت ادبیات کشورمان با توجه‌ به ‌اینکه برخی معتقدند ارتباط نویسنده‌ها با بدنه جامعه از بین رفته است، گفت: هیچ‌چیزی نمی‌تواند ما را از «ادبیات» بی‌نیاز کند. ادبیات به معنای دقیقِ کلمه به شما می‌گوید؛ شما کی هستی؟ در کجای این جهان زندگی می‌کنی؟ این جهان چه جور جایی است؟ آینده چه ابعادی دارد؟ و تو چگونه به استقبالِ آینده باید بروی؟ ادبیات اصیل این‌ها را می‌گوید و انسان نیز مُدام نیاز دارد تا به این پرسش‌ها پاسخ دهد؛ بنابراین آدمی همیشه محتاجِ ادبیات است. اگر زمانی دچار حِرمان شویم و این پرسش‌ها دیگر پرسش­مان نباشد، شاید ادبیات از موضوعیّت بیفتد و به کارمان نیاید، دیگر آن زمانِ امتناعِ تفکر، انحطاط و حتی مرگ است. هنوز فکر می‌کنم انسانی که درباره‌اش صحبت می‌کنیم، یعنی انسان ایرانی با این سابقه و کارنامه­‌ای که دارد، شاید روزها، ماه‌­ها یا سال‌هایی از این پرسش‌­ها غفلت کند؛ اما از آن دست نمی‌­شوید. هنوز اهل ذکر و تذکر حضور دارند و این پرسش‌­ها را مساله اهلِ مدینه و شهر می‌­کنند.

نویسنده «شاه‌کشی»، «سوره آفلین»؛ «سیاگالش» و «بکّه» در ادامه با اشاره به وجه سرگرمی ادبیات، بیان کرد: معتقدم شاید شبکه‌های مجازی وجه سرگرمی و تفنن ادبیات را پر کنند؛ اما به مسائلِ بنیادین انسان نمی­‌توانند بپردازند، زیرا ساحتِ شبکه‌های مجازی، ساحتِ تمتع و ابتذال است. البته ساحت تمتع، تفنن و ابتذال چیز بدی نیست؛ بلکه مسأله این است انسان نباید در آن ساحت غرق شود یا در آن دنبالِ معنای زندگی و پرسش‌­های بنیادین بگردد.

کتاب‌هایم خیلی خواننده ندارد اما...
این نویسنده با بیان این‌که در سال‌هایی که مشغول ادبیات بوده، کتاب‌هایش خیلی خواننده ندارد، گفت: من اساساً در رویِ زمین از هیچ جنبده­‌ای «توقع» ندارم. به پیروِ همین مسأله، طلب و تمنایی ندارم که افرادِ زیادی کتاب­‌هایم را بخوانند. اصلاً واضح­‌تر بگویم من با ابتناء به قرآن به «اکثریت» خیلی خوشبین نیستم چرا که گوشِ اکثریّت با مشهورات و مقبولات آشناست و همیشه به استقبالِ آن­ها می‌­روند. حال آن­که ادبیات اصیل، بنایش بر آشنا­زدایی است و تو را وامی‌­دارد مرتب چشم بشویی و جور دیگر ببینی. چون اکثریّت از چشم‌­شویی گریزانند، پناه می‌­برند به عادت و عادت­‌ها. وانگهی چون بنده اراده‌­ام بر فاصله گرفتن از مقبولات و مشهورات است پس کتاب‌هایم در توجه اکثریت قرار نخواهد گرفت.

نگاه من شهرزادی نیست
او درباره اینکه این صحبت‌ها به این معناست که برای مخاطب خاص‌تری می‌نویسد، گفت: خطابِ من یا ایها الناس است؛ یعنی عموم. اما در میان آنها افراد معدودی هستند که کتاب‌هایم را بیشتر می‌خوانند. من نمی‌گویم برای ۱۰ یا ۱۰۰ نفر می‌نویسم. اصلاً زمانِ نوشتن، مسأله‌ام مخاطب نیست؛ منِ اکبری دیزگاه یک‌سری تأملاتی دارم در نسبت خودم با هستی، که آن­ها را گزارش می­‌کنم و به من خیلی ربطی ندارد این گزارش را چند نفر می‌­خوانند. نگاه من شهرزادی نیست که اگر قصه تعریف نکند، کشته شود، نگاهم ارفئوسی است که معتقدم بدونِ این­که برگردم به چهره مخاطب نگاه کنم باید راهِ خودم را بروم.

جایزه تأثیرِ چندانی بر سرنوشت کتاب ندارد
این نویسنده درباره تأثیرگذاری جوایز ادبی نیز در سخنانی گفت: تأثیر جایزه دو ساحت دارد؛ یک ساحت بر زندگی نویسنده و دیگری تأثیر جایزه بر سرنوشت کتاب در جامعه؛ که این دو با هم رابطه دارند. من در این سال‌ها مرتب در معرض جایزه بوده‌ام. تصورم این است جایزه‌ها خیلی تأثیری ندارند، نمی‌گویم اصلاً تأثیری ندارند. مثلاً زمانی جایزه «جلال» ۱۱۰ سکّه­ طلا بود. بالاخره سکّه­ طلا هم صدا دارد، هم درخشش دارد هم قدرت و زیبایی. اما ۲۰۰ میلیون نه همچین جمال و جلالی ندارد. البته من آدمِ ناشُکری نیستم و به عنوانِ رمان­‌نویس به این­‌ها دل نمی‌­بندم. ولی معتقدم جایزه به نویسنده اگر قدرت و جلال داد می­‌تواند از او اعتبار و جمال بگیرد.

اکبری دیزگاه افزود: این را هم به عنوانِ نویسنده ایرانی قبول دارم که او هم مثلِ مردم به دلایلِ اقتصادی نمی‌تواند از کشور خارج شود. به عبارتِ دیگر «مسکین» است یعنی کسی که در مسکنِ خود سکنی گزیده و نمی­‌تواند از منزلِ خود خارج شود. اگر جایزه سازوکاری داشت که منِ نویسنده بتوانم سیرِ آفاقی کنم، مردم و نویسنده‌های دیگر ملّت­‌ها را ببینم و با آن‌ها گفت‌وگو کنم و ببینیم چطور به مرگ و زندگی نگاه می‌­کنند و چه عاقبت و سرنوشتی برای آن­ها رقم خورده، شاید می‌­توانستم از تأثیر حرف بزنم. از طرف دیگر تجربه نشان داده کتاب در جامعه معرفی نمی‌شود حتی به چاپ دوم هم نمی‌رسد؛ بنابراین جایزه‌ها مخصوصاً مهم‌ترین جایزه ما یعنی جایزه «جلال» نه تأثیری در سرنوشت کتاب دارد و نه تأثیری در زندگی نویسنده. البته این به معنایِ نادیده گرفتنِ زحماتِ دست‌اندرکارانِ جایزه جلال و جوایزِ دیگر نیست. من از تلاش‌­ها، تدبیرها و برنامه‌­های آن­ها خبر دارم و رجاء واثق دارم این جوایز به گونه‌­ای قوام می­‌یابد که فرهنگ ایرانی به شهادتِ آن حاضر می‌شود. در شرایطِ فعلی همه باید در قوت و اعتبارِ جایزه ملی مشارکت کنیم، شرکت در این امر به استعلایِ انسان ایرانی در منطقه و جهان می‌­انجامد.

امر فرقه­‌ای اثرِ ملی ندارد
این نویسنده در ادامه درباره دلایل تأثیر نداشتن جوایز با بیان اینکه دلیلی تاریخی دارد، گفت: امر نوشتن و داستان‌نویسی در کشور ما امری فرقه­‌ای و سیاسی است. هر کس با فرقه و گروه خود خوش است و جز در مواردِ استثناء به پیروانِ خود جایزه می‌­دهد و از این امر خوشحال است. کلُ حزب بما لدیهم فرحون. امرِ فرقه­‌ای هم اثر یا تأثیر ملّی ندارد. اتفاقاً در سیاسی و فرقه‌­ای شدنِ امر رمان و داستان در ایران مرحوم جلال آل‌احمد نقش عمده­‌ای دارد.

اکبری دیزگاه گفت: من سال‌ها برای نوشتن داستان، تلاش کرده‌ام و با اهلِ فرهنگ گفت‌وگو کرده­‌ام. اراده‌ام بر این است که مرزها شکسته شود و فرقه‌ها تعدیل شود. می‌خواهم داستان‌­نویس را نه به عنوانِ عنصر سیاسی بلکه به مثابه شخصیتِ ادبی و فکری جا بیندازم. تلاش کرده‌ام به اهلِ تصمیم توجه بدهم که جایزه یا جوایزِ ملی را به کتاب و نویسنده­ایی بدهند که به ایران و انسانِ ایرانی می‌اندیشند و برای او رؤیا و امید می‌آفرینند. با تکیه بر تراثِ معنوی و تمدنی افق می‌گشایند و یا به مسائل و منافعِ ملی توجه مجاهدانه دارند.

ادبیات ما ارتباطی با ادبیات جهان ندارد
این نویسنده در پایان گفت: دلیل دیگر این است که ادبیات داستانی ما برخلافِ اموری مثلِ فوتبال و سینما به تنه ادبیاتِ جهان وصل نیست و در خود فرورفته است، به موضوعات و مسائل انسان امروز در ابعادِ جهانی توجه ندارد، حتی اعتماد به نفس این کارها را هم ندارد. حال آن­که فوتبالیست­‌ها و سینماگران مدام در معرضِ هم­‌صنفان خود در جهان هستند؛ مثلاً تیم ملی همواره تلاش دارد در جام جهانی حضور داشته باشد، یا سینماگران هر سال تلاش می­‌کنند در اسکار یا کن حاضر شوند. اگر نویسنده ایرانی می­‌توانست در معرض نوبل یا جوایز دیگر قرار بگیرد شاید وضعیتِ مناسب‌تری پیدا می‌کرد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...