جمشید خانیان که در حال حاضر طرح نگارش رمانی رئال را ویژه نوجوانان در سر دارد، از انتشار رمان « قلب زیبایی بابور» به صورت کتاب‌های گویا خبر داد.

به گزارش ایسنا، «قلب زیبای بابور» که از منتخب کتابخانه مونیخ 2005 است، رمانی نوجوانانه است که در سری اولین تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در زمینه کتاب‌های گویا، وارد بازار شده است.

این نویسنده که به تازگی رمان« پرقیچی» او ویژه مخاطبان جوان توسط انتشارات علم راهی بازار شده، هم چنان در انتظار چاپ رمان دیگرش با عنوان «قوس عمیق» ویژه مخاطبان نوجوان است.

«قوس عمیق» عنوان اثری فانتزی است که براساس حکایتی قدیمی در زمینه غور انگشتری حضرت سلیمان در دریا توسط شیطان طراحی شده است. این داستان که ماجرای آن از فضای کاملا رئال به سمت فانتزی سیر می‌کند، بناست با همت انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راهی بازار شود.

جمشید خانیان در زمره‌ی نویسندگان ادبی است که بارها درخواست تهیه تله‌فیلم از آثارش داده شده، اما او به دلیل آن‌چه «حساسیت نسبت به آثارش» خواند،از این مهم سرباز زده است.«طبقه هفتم غربی» و «قلب زیبای بابور» در زمره این آثارند.

این نویسنده اخیرا فیلم‌نامه کوتاهی را به نام «روزی روزگاری ،پدر» را نوشته و با کارگردانی اسدالله اسدی آن را در اصفهان تصویری کرده است، «روزی روزگاری پدر» به ماجرای نوجوانی می‌پردازد که در صدد است شغل پدرش را آتش کار ذوب آهن است ، به تنهایی تجربه کند.

برخی از آثار این نویسنده نیز به زبان‌های خارجی ترجمه شده‌اند. «شام سرو آتش» مجموعه‌ای از آثار این نویسنده است که سال‌ها پیش به زبان لهستانی ترجمه شد ه است.

جمشید خانیان، نویسنده، نمایش‌نامه نویس و مدرس تئاتر است. وی در سال 1340 در آبادان متولد شد. اولین مجموعه داستان کوتاه او در سال 72 و دومین اثرش با نام «بازی روی خط ممنوع» در سال 75 و اولین رمان وی به نام « او» با موضوع انقلاب اسلامی در سال 76 منتشر شده است. همچنین «کودکی‌های زمین» و «هبور» دو رمان معروف او با موضوع دفاع مقدس هستند.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...