رمان «یک شهر یک پدر» نوشته محمود مرادی گُمش تپه منتشر شد.

یک شهر یک پدر محمود مرادی گمش تپه

به گزارش کتاب نیوز، رمان «یک شهر یک پدر» اثر محمود مرادی گمش تپه توسط نشر صاد به چاپ رسیده است.

نشر صاد در معرفی این اثر آورده است:

احمد همراه با پدرش حمید در شهری کوچک و ساحلی در شمال کشور زندگی می کند. او تحت تاثیر پدرش تصمیم دارد مسیر زندگی خود را به گونه ای انتخاب کند تا فرد مفیدی برای پدر و جامعه باشد. به همین خاطر با الگو قرار دادن رفتار و منش پدر می خواهد معلم بشود تا آرزوی پدرش را نیز بر آورده سازد.قبولی او در تربیت معلم شهرستانی دیگر باعث می شود با خانواده حاج طاهر، صاحب کار قبلی پدرش که نقش مهمی را در زندگی پدر ایفا کرده بودند، آشنا بشود اما هنوز ذهنشان درگیر بسیاری از سوالاتی است که جوابی برای آن ندارد. عشق به زیبا دختر اصغر آقا؛ دختر آشنای قدیمی پدرش، نیز احمد را در گیر مسائل عاطفی می کند اما این بار به دلیل نداشتن امکانات مالی شکست عاطفی سختی می خورد. او دست از مبارزه نمی کشد و برای زندگی ایده آلی که در جستجوی آن است تلاش می کند.

«یک شهر یک پدر» اثر محمود مرادی گمش تپه در 90 صفحه و با قیمت 22 هزار تومان توسط نشر صاد منتشر شده و در کتابفروشی ها در دسترس علاقمندان به داستان های ایرانی است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...