چاپ ششم رمان «زنی در جزیره گمنام» و چاپ نخست رمان‌های «هم‌آغوش روشنایی»، «دامنی از جنس آب» و «بهشته من» به قلم زهرا زواریان در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است.

زهرا زواریان، نویسنده کودک و نوجوان با اعلام این خبر درباره این کتاب‌ها به خبرنگار مهر گفت: رمان «زنی در جزیره گمنام» اخیراً توسط انتشارات قدیانی به چاپ ششم رسیده و این چاپ در سی و دومین نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است.

زواریان در این رمان روایتی از زن دیروز در سده‌های پیش از میلاد مسیح را با روایت‌هایی از زن امروز همراه می‌کند. راوی این داستان یک پروفسور مرد است که سرپرست گروهی از باستان‌شناسان است. گروهی از باستان‌شناسان در جزیره‌ای حوالی مصر مشغول حفاری و جست‌وجوی بقایای انسان بودند که جسد زنی را در آنجا پیدا می‌کنند که در حالی که مربوط به صدها سال قبل از میلاد مسیح است ولی سالم باقی مانده است. معمای این داستان همین است که چگونه بعد از گذشت سال‌ها جسد کاملاً سالم مانده است! به همین منظور گروهی از باستان‌شناسان ایرانی از طرف یونسکو دعوت می‌شوند که با پروفسور همراه شده و این معما را حل کنند. در جست‌وجوهای انجام شده، لوح‌هایی از این زن پیدا می‌شود و قصه زندگی این زن از لابه‌لای این لوح‌ها روایت می‌شود.

«زنی در جزیره گمنام» با ۱۶۰ صفحه برای بار ششم منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است. این کتاب در تابستان ۱۳۹۰ اثر شایسته تقدیر هجدهمین دوره جایزه کتاب فصل جمهوری اسلامی شد.

زواریان همچنین در گفت‌وگو با مهر از عرضه سه رمان دیگرش که هر یک به زندگی یکی از زنان بزرگ تاریخ اختصاص یافته، در نمایشگاه کتاب تهران خبر داد و گفت: کتاب‌های «هم‌آغوش روشنایی»، «دامنی از جنس آب» و «بهشته‌ی من» هم امسال در غرفه انتشارات علمی و فرهنگی در دسترس مخاطبان قرار دارد.

وی ادامه داد: این رمان‌ها سه کتاب از مجموعه‌رمان چهارگانه‌ای بود که اولین رمان آن با عنوان «مریم» در سال ۹۶ منتشر شد و این سه رمان هم سال گذشته (۹۷) به چاپ رسیدند. به گفته این نویسنده کودک و نوجوان تم اصلی این مجموعه، رمان دینی است و هر یک از آنها یک زندگی‌نامه داستانی از زنان بزرگ تاریخ است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...