کتاب «روباه و ستاره» [Fox and the Starr] نوشته کورالی بیکفورد - اسمیت [Coralie Bickford-Smith] با ترجمه شهناز صاعلی منتشر شد.

روباه و ستاره» [Fox and the Starr]  کورالی بیکفورد - اسمیت [Coralie Bickford-Smith]

به گزارش کتاب نیوز به نقل ازایسنا، شهناز صاعلی با اعلام انتشار این کتاب در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت: نویسنده و تصویرگر قصه «روباه و ستاره» خانم کورالی بیکفورد - اسمیت است و این کتاب با نام اصلی «The Fox & the Star» از ناشر انگلیسی آن یعنی کتاب‌های پنگوئن خریداری شده است.

او تصریح کرد: این داستان که کودکان را برای امیدواری و داشتن انگیزه و هدف در شرایط سخت آموزش داده و تشویق می‌کند، در گروه داستان‌های تخیلی و برای گروه سنی «نونگاه» یعنی کودکان و نوجوانان بالای ١٢ سال منتشر شده است.

در بخشی از کتاب «روباه و ستاره» می‌خوانیم:
«روزی روزگاری، روباهی در اعماق یک جنگل انبوه زندگی می‌کرد. تا آن‌جایی که به خاطر داشت تنها همدم او ستاره بود که شب‌ها راه‌های جنگل را برایش روشن می‌کرد، اما یکی از شب‌ها از ستاره خبری نشد و روباه باید خودش به تنهایی با تاریکی شب روبه‌رو می‌شد...»

شهناز صاعلی آثاری چون «ناله ماؤشان»، «قصه‌ی گرگ»، «سه جرم کیهانی»، «اسرار خانه‌ی کبوتران»، مجموعه هشت‌جلدی «ماجرایی‌ها» و... را در کارنامه تالیف و ترجمه خود دارد است.

[این کتاب پیش از این با ترجمه رضی هیرمندی منتشر شده بود.]

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...