هنرمندان در رویداد «یک هفته قصه‌خوانی با محک» قصه‌های کودکانه می‌خوانند.

یک هفته قصه‌خوانی برای کودکان محک در اینستاگرام

به گزارش کتاب نیوز، هنرمندان یاور کودکان مبتلا به سرطان در رویداد «یک هفته قصه‌خوانی با محک» که به مناسبت روز ادبیات کودک و نوجوان برنامه‌ریزی شده است، قصه‌های کوتاه کودکانه را در دوران شیوع کرونا هر شب از طریق ویدئو در اینستاگرام این سازمان به خانه‌های کودکان ایرانی می‌برند.

بهناز آسنگری (مدیر واحد خدمات حمایتی محک) گفت: این سازمان در تمام سال‌های فعالیت خود تلاش کرده است تا با ایجاد فضایی شاد، کودکانه و روحیه‌بخش، فرآیند درمان را برای کودکان مبتلا به سرطان و خانواده‌هایشان راحت‌تر سازد و کیفیت زندگی ایشان را در تمامی مراحل درمان ارتقا بخشد. از این رو حدود 10 سال است که ترالی کتاب در بیمارستان محک و برخی دیگر از بیمارستان‌های دولتی و دانشگاهی دارای بخش خون و آنکولوژی کودک در تهران، فعالیت می‌کند. هر ماه تقریبا ۱۰۰۰ کتاب متناسب با گروه‌های سنی و علایق کودکان از سوی روان‌شناسان انتخاب و به کودکان محک اهدا می‌شود.

قصه محک، قصه آدم‌هایی است که همیشه فراتر از خود فکر کردند، همانند سعیده قدس که به دغدغه‌ای بیش از دغدغه خود اندیشید و این سازمان را برای حمایت از کودکان مبتلا به سرطان بنیان نهاد. حال در شرایطی که به دلیل شیوع ویروس کرونا دست‌هایمان از هم دور شده، «کیهان. ز» پدری که امروز یکی از نیکوکاران محک است، پس از آشنا شدن با دغدغه کودکان مبتلا به سرطان، تصمیم گرفت قصه‌هایی که شب‌ها برای فرزندانش می‌گفت را ضبط ‌کند تا شاید شادی و کودکی را برای این قهرمانان کوچک زنده سازد.

آسنگری در این باره افزود: این نیکوکار ساکن شهر اصفهان، در این مدت با ما همراه شده است و در شرایط فاصله‌گذاری اجتماعی به دلیل شیوع کرونا، هر شب قصه‌ای را در استودیوی خانگی خود ضبط می‌کند تا ما بتوانیم آنها را برای فرزندانمان در پیام‌رسان‌های دیجیتال بفرستیم تا بتوانند این روزهای سخت را شادتر بگذرانند؛ اقدامی که با استقبال بسیار کودکان مبتلا به سرطان همراه شد.

آسنگری از تلاش محک برای سهیم شدن این شادی با دیگر کودکان ایران گفت و ادامه داد: این تجربه باعث شد تا مناسبتِ روز ادبیات کودک و نوجوان را مغتنم بشماریم و در صفحه اینستاگرام رسمی محک به مدت شش شب قصه‌هایی برای کودکان سرزمین‌مان بخوانیم.

مدیر واحد خدمات حمایتی محک با بیان آنکه در این رویداد هنرمندان، شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان همراه محک شده‌اند ادامه داد: رویداد یک هفته قصه‌خوانی با محک از روز 17 تیر آغاز می‌شود و قصه‌خوانی فعالان حوزه ادبیات کودک و نوجوان و هنرمندانی چون عزت‌الله الوندی، حسن معجونی، آزاده مؤیدی‌‎فرد، بهار کاتوزی، الکا هدایت و... هر شب در اینستاگرام رسمی محک پخش می‌شود.

به امید آنکه قصه‌های زیر سقف محک، قصه بهبودی کودکان مبتلا به سرطان باشد. آرزو می‌کنیم روزی همه ما بتوانیم با هم بخوانیم: بالا اومدیم ماست بود، قصه‌ی ما راست بود، پایین اومدیم دوغ بود، غُصه‌هامون دروغ بود.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...